درنگ

از ویکی‌واژه
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

آوایش[ویرایش]

[دِ/رَ]

اسم[ویرایش]

درنگ

  1. توقف، سکون.
  2. آهستگی، کندی.
  3. آسایش، راحتی.
    ز ما نیز یک تن نسازد درنگ ..... شب و روز بر درد و کین پشنگ

منابع[ویرایش]

ریشه‌شناسی ۲[ویرایش]

آوایش[ویرایش]

  • [دِر/اَنگ]}}

اسم صوت[ویرایش]

درنگ

  1. صدای گوشخراش، صدای ناگهانی
    دِرنگه دِرنگه‌ نَن گَلدِ
    با سر و صدای گوشخراش آمد.

مترادف‌ها[ویرایش]


برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
hesitancy,hesitation ,tarry