نمودن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • پهلوی

آوایش[ویرایش]

  • /نِمودَن/

مصدر لازم[ویرایش]

  1. هویدا شدن، آشکار شدن.

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. آشکار کردن، ظاهر کردن.
  2. (عامیانه): خسته کردن، کلافه کردن.
فعل[ویرایش]
  1. کردن
  2. نمایاندن. نشان دادن.
  3. کشیدن. رسم کردن.

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

[[رده:مصدر لازم پهلو