نتایج جستجو

فارسی:

نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)
  • (نَ) بی چیز، تهی دست. بی چاره، بی سامان. ناتوان، درمانده. فرهنگ لغت معین...
    ۲۳۷ بایت (۱۴ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۸
  • (اِ ض ِ) عربی آن که در هیچ چیز نظم ندارد. بی عصمت، بی تربیت، بی نظم. فرهنگ لغت معین...
    ۲۹۷ بایت (۱۹ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۷
  • باعث رویاندن نباتات می‌شود، تراب. مملکت، کشور یا منطقه. گور، قبر، گورستان. چیز بی قدر. خاک بر سر شدن کنایه از: سخت بینوا شدن، دچار رویدادی بسیار غم انگیز...
    ۳ کیلوبایت (۱۰۱ واژه) - ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۳
  • (مِ) عربی تهیدست، بی چیز، مفلوک. فرهنگ لغت معین...
    ۲۰۷ بایت (۹ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۷
  • (~. قَ) (عا.) بی چیز، تهی دست. فرهنگ لغت معین...
    ۱۸۳ بایت (۹ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۱
  • فقیر، بی چیز. بی شرم، بی حیا. فرهنگ لغت معین...
    ۱۶۹ بایت (۱۰ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۷
  • فارسی /آش/غال/ آشغال هر چیز دور ریختنی، هر چیز بی‌ارزش. خُرد و ریز. زباله. (توهین‌آمیز): آدم بی ارزش و پست. آشغال ممکن است در زبان معیار باستان بصورت...
    ۲ کیلوبایت (۵۹ واژه) - ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۱
  • اسم عام چون در صورت مفرد و در معنی جمع باشد: دسته، رمه. ؛~ بی مسمی نامی که معنی آن با چیز یا کسی که برای آن وضع شده‌است مطابق نباشد. ؛~ جنس اسمی است که...
    ۶ کیلوبایت (۵۱۴ واژه) - ‏۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۵۲
  • (نَ رُ قِ) عربی کنایه از: چیز اندک و بی ارزش. فرهنگ لغت معین...
    ۲۴۵ بایت (۱۴ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۲
  • (یَ) عربی کودک پدر مرده. هر چیز منحصر به فرد و بی همتا. فرهنگ لغت معین ایتالیایی orfano انگلیسی orphanage orphan asylum...
    ۳۸۶ بایت (۲۲ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۰۰
  • (عا.) فقیر، بی چیز. بی سر و پا، بی اصل و نسب، ولگرد. ؛ ~ آسمان جل فقیر عور بی سروسامان. فرهنگ لغت معین (عا.) گل نرم و بدون شن و ماسه که آن را سیل یا رودخانه...
    ۹۰۸ بایت (۶۷ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۵
  • بی - خبری، غفلت. فریب خورده. گستاخ، مغرور. فرهنگ لغت معین (غُ رَّ) عربی غرة پیشانی. ماه نو. برگزیده و پسندیده از هر چیز. بزرگ و مهتر قوم. اول هر چیز....
    ۹۵۶ بایت (۵۹ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۳
  • (اِ) عربی کاستن. بی چیز شدن. فرهنگ لغت معین...
    ۲۴۱ بایت (۹ واژه) - ‏۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۱
  • (مَ دَ) بی چیز: بدبخت، مفلوک. فرهنگ لغت معین...
    ۱۶۸ بایت (۹ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۹
  • گنابادی است و معنی ان این است که بدون دخالت هیچ عامل خارجی ای صدا میدهد و از خودش مشکل دارد.کنایه از این است که مشکل اصلی خود آن چیز یا خود آن شخص است....
    ۳۸۴ بایت (۴۵ واژه) - ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۴۶
  • (بِ رِ نِ) بی کفش. تهیدست، بی چیز. فرهنگ لغت معین ایتالیایی scalzo انگلیسی discalced barefooted barefoot...
    ۳۴۰ بایت (۱۷ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۹
  • کوی. فرهنگ لغت معین (س کَُ یا کِّ) عربی سکة پول فلزین. هر چیز خوب و با رون ~یک پول کنایه از: بی آبرو شده، مفتتوضیح فرهنگ لغت معین سکه پول فلزین که ضرب شده...
    ۲ کیلوبایت (۹۱ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۸
  • (خِ یا خَ تِ) بینوا، بی چیز. فرهنگ لغت معین...
    ۱۶۵ بایت (۱۰ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۵۶
  • /آسمان/ریسمان/ آسمان‌ریسمان حرف‌های بی سر و ته، سخن‌های بی فایده. آسمان از ریسمان ندانستن کنایه از: فرق نگذاشتن بین دو چیز کاملا متفاوت، قوه تشخیص نداشتن....
    ۶۵۲ بایت (۳۴ واژه) - ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۸
  • باقی می‌ماند. (عامیانه): هر چیز بیهوده و به درد نخور. بدجنس، ناتو، حقه باز. آدم بی ادب و گستاخ. از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده...
    ۹۴۲ بایت (۵۰ واژه) - ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۷
نمایش (۲۰تای قبلی | ) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)