پرش به محتوا

access

از ویکی‌واژه

انگلیسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

گرفته شده از واژهٔ فرانسوی accès یا از لاتین accessus، مجهول کامل accēdō («نزدیک شدن، دست یافتن») ، از ad («به سوی، به، در») + cēdō («جابجا شدن، جاری شدن»)

آوایش

[ویرایش]
  • آوا-ان: ăkʹsĕs, آیپا: /ˈæk.sɛs/, سمپا: /"{ksEs/
  • noicon(پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
  • خط تیره‌گذاری: ac‧cess

اسم

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:en-headword در خط 336: attempt to index field 'plqual' (a nil value).

  1. (ناشمردنی) راه یا وسیله‌ای برای دست یافتن یا ورود، ورودی، محل گذر
  2. All access was thronged. - Milton
  3. تمام راه‌ها بسته بود (از شدت جمعیت)
  4. .
  5. (ناشمردنی) دست‌یابی، ورود، پیشروی.
  6. (ناشمردنی) حق یا توان دست‌یابی یا ورود، اجازه ی ورود، دسترسی، پذیرش
  7. c. 1600, William Shakespeare, The Tragedy of Hamlet Act 2 Scene 1
    I did repel his fetters, and denied His access to me. - Shakespeare, Hamlet, II-i
  8. (ناشمردنی) اجازهٔ دخول (در رابطهٔ جنسی)
  9. ، پذیرش داشتن رابطهٔ جنسی
  10. در بحث‌های قانونی:
    در طول دورهٔ حفاظت (coverture)
  11. دسترسی شوهر به همسر ادامه خواهد داشت مگر آنکه مخالفتی صورت گیرد.
  12. (شمردنی)

حملهٔ ناگهانی، نمایان شدن نشانه‌های بیماری، شروع بیماری (با شدت زیاد)

  1. .
  2. The first access looked like an apoplexy. - Burnet
  3. نخستین نشانه، شبیه سکته بود.
  4. (شمردنی)

فوران احساسات، رفتار هیجانی، احساساتی شدن، رسیدن به خشم یا نفرت

  1. 1946: Arnold J. Toynbee, A Study of History (Abridgement of Volumes I-VI by D.C. Somervell)
  2. It appears that, about the middle of the fourth century of the Christian Era, the Germans in the Roman service started the new practice of retaining their native names; and this change of etiquette, which seems to have been abrupt, points to a sudden access of self-confidence and self-assurance in the souls of the barbarian personnel which had previously been content to 'go Roman' without reservations.
    به نظر می‌رسد در میانهٔ سدهٔ چهارم میلادی در دوران حکومت مسیحیت، ژرمن‌های در خدمت رومی‌ها، تلاشی را برای بازگرداندن و دستیابی به نام‌های محلی خود شروع کردند، این تغییر نام که به نظر فرایندی ناگهانی بود، باعث فوران احساس اعتماد به نفس و اطمینان از خود در روح بربرها (افرادی که وحشی خوانده می‌شدند)
  3. شد کسانی که...
  4. (ناشمردنی) (قانون)

حق دیدن فرزند برای پدر یا مادری که اجازهٔ سرپرستی فرزند خود را ندارد.

  1. (ناشمردنی) (رایانه)

فرایند جایگذاری داده‌ها در حافظه.

  1. (ناشمردنی) (اینترنت)

اتصال به شبکه، برقراری ارتباط با یک برنامهٔ رایانه‌ای یا اینترنت.

عبارت‌های گرفته شده

[ویرایش]

قالب‌های مرتبط

[ویرایش]

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]

خطای لوآ در پودمان:languages در خط 258: attempt to call method 'fixDiscouragedSequences' (a nil value).

  1. (با مفعول)
  2. بدست آوردن حق دسترسی.
  3. (با مفعول)

(رایانه)

  1. داشتن دسترسی به داده‌ها یا اطلاعات.
    I can't access most of the data on the computer without a password.
    من بدون گذرواژه نمی‌توان به بیشتر اطلاعات روی رایانه دسترسی داشته باشم.

برگردان در دیگر زبان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • واژهٔ access در in Webster’s Revised Unabridged Dictionary, G. & C. Merriam, 1913

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

آمار

[ویرایش]