آشفته‌خاطر‌شدن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آشُفته/خاطر/شدَن/

مصدر فعل لازم[ویرایش]

آشفته‌خاطرشدن

  1. دچار پریشانی خاطر و اندوه شدن.
    به کار خویش حیران ماند ناظر/ بسی زآن حرف شد آشفته خاطر. «وحشی‌بافقی»

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن