آشفتهخاطرشدن
ظاهر
(تغییرمسیر از آشفته خاطر شدن)
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آشُفته/خاطر/شدَن/
مصدر فعل لازم
[ویرایش]آشفتهخاطرشدن
- دچار پریشانی خاطر و اندوه شدن.
- به کار خویش حیران ماند ناظر/ بسی زآن حرف شد آشفته خاطر. «وحشیبافقی»
واژههای مشتق شده
[ویرایش]- آشفتن، آشفته، آشفتگی، آشفته بازار، آشفته حال، آشفته خاطر، آشفته دل، آشفته دماغ، آشفته رأی، آشفته روز، آشفته روزگار، آشفته سامان، آشفته کار، آشفته کردن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن