آقا
فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتاری[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /آقا/
صفت[ویرایش]
آقا
- (احترامآمیز): هنگام خطاب به مردان و پسران یا صحبت کردن از آنان بهکار میرود.
- برادر بزرگتر، برادر که برخی از زبان شناسان ریشۀ آن را پارسی میدانند که از واژۀ هخا یا هاخا برگرفته شده؛ برای مثال هاخامنش یا هخامنش به معنای خوی و سرشت آقایی و جوانمردیست.
صفت[ویرایش]
- امیر، ارباب، سرور، رییس.
- عنوانی است که برای احترام و تفخیم به اول یا آخر اسم کسی میافزایند: آقامحمد، محمدآقا.
- آقا به سفیدی اطلاق شده و در دنیای باستان، فرد سفید یا اندام سفید مورد مخاطب بودهاست.
واژههای مشتق شده[ویرایش]
- آقای، آقایی، آقازاده، آقاسی، آقامنش، آقایان، آقاپسر، آقاجان، آقامعلی، آقاباجی، آقابالاسر، آقاشدن، آقایخودبودن
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-90-8