آقایی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آقایی/
حاصل مصدر
[ویرایش]آقایی
- بزرگواری، بزرگ منشی.
- شعر فارسی برای ما مکتب سرافرازی و بلند طبعی و آقایی ... بود. «جمالزاده»
صفت
[ویرایش]- عنوان احترامآمیز برای مردان هنگام خطاب یا صحبت کردن با او. آقا بودن، مؤدب بودن، با شخصیتی. خیلی آقایی.
کهن واژه
[ویرایش]- آقایی در زبان معیار باستان ممکن است به دو بخش آق - آیی قابل تجزیه باشد؛ که در کل به معنی خرسسفید بوده است.
مترادفها
[ویرایش]- آقا، آقای، آقام، آقابزرگ، آقاسی، آقامنش، آقایان، آقاپسر، آقاجان، آقامعلی، آقاباجی، آقابالاسر، آقاشدن، آقابزرگ، آقادادش، آقایخودبودن
برگردانها
[ویرایش]
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس