آما
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آما/
اسم
[ویرایش]آما
- بن مضارع آمادن یا آمودن. آمای.
- آما ممکن است در زبان معیار باستان به دو قسمت آ - ما قابل تجزیه باشد؛ که مفهوم کلی از آن، آماده بودن برای بوسه گرفتن یا بوسه دادن بوده است.
کهن واژه
[ویرایش]- آما شاید کنایه از قوم ماد بوده است، کلمه ماد، آشوری توصیف شده ولی به تعبیر زبان و فرهنگ آذرگشسپ بصورت ما - دِ یعنی بوسهای میتواند توصیف شود.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس