آهریمن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آهَریمَن/
اسم خاص
[ویرایش]آهریمن
- نک اهریمن و آهرمن.
- اَلا حذر ز جنگ و جنگ بارگی/ که آهریمن است مقتدای او. «ملکالشعرایبهار»
کهن واژه
[ویرایش]- آهریمن از اصطلاحات گنگ و مبهم که ممکن است در زبان معیار باستان به چند صورت قابل تجزیه باشد. آ -هَر - من که کمتر محتمل است. آه - رَی - من یا آه - ریمن که این دو اصطلاح اخیر محتمل و به معنی آه یا نفرین یا مجازات حاکم ریمن یعنی خودکامه علیه فرد عادی است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس