آچارفرانسه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آچار/فَرانسه/
اسم مرکب
[ویرایش]آچارفرانسه
- (فنی): آچار یک دسته با یک فکِ ثابت و یک فکِ متحرک قابل تنظیم.
- (فرانسوی از فنلاندی): آچار یک دسته با یک فکِ ثابت و یک فکِ متحرک.
کنایه
[ویرایش]- (عامیانه): مجازاً به شخصی گویند که در کارهای مختلف (معمولاً فنی) ماهر باشد.
مترادفها
[ویرایش]- آچار، آچارآلن، آچاربکس، آچارپیچگوشتی، آچارچرخ، آچارچهارسو، آچاردرجه، آچاردوسر، آچاررینگی، آچارششسو، آچارششپر، آچارشلاقی، آچارشمع، آچارکلاغی، آچارگلوییخاردار، آچارلولهگیر، آچارمغزی، آچارهواگیری، آچارتخت، آچارجک، آچارخور، آچاردن، آچاررینگی، آچارکشی، آچارگوساله، آچاریدن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن