آچار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- ترکی
آوایش
[ویرایش]- /آچار/
اسم
[ویرایش]آچار
- (فنی): وسیلهای برای باز و بسته کردن پیچ و مهره که انواع مختلف دارد: چهارسو، دوسر، شمع، شلاقی، آلن و غیره.
- پروردهها و ترشیها در آبليمو و سركه و امثال آن. (رايج در ميان ايرانيان جنوب خليج فارس همچون بحرين، كويت، ...
- درهم آمیخته. زمین پست و بلند و سراشیب.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]- آچارآلن، آچاربکس، آچارپیچگوشتی، آچارجغجغه، آچارچرخ، آچارچهارسو، آچاردرجه، آچاردوسر، آچاررینگی، آچارششپر، آچارششسو، آچارشلاقی، آچارشمع، آچارفرانسه، آچارکلاغی، آچارگلوییخاردار، آچارلولهگیر، آچارمغزی، آچارهواگیری، آچارتخت، آچارجک، آچارخور، آچارکشی، آچارگوساله، آچاردن، آچاریدن
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین. فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ واژههای ترکی در فارسی. لغتنامه دهخدا