آچارگوساله
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آچار/گوساله/
اسم مرکب
[ویرایش]آچارگوساله
- (فنی): ابزاری به شکل F که نوع کوچک آن در آهنگری برای شکل دادن به میلههای آهنی، و نوع بزرگ آن برای جا بجا کردن تیرآهن و مانند آن بکار میرود.
مترادفها
[ویرایش]- آچار، آچارآلن، آچاربکس، آچارپیچگوشتی، آچارچرخ، آچارچهارسو، آچاردرجه، آچاردوسر، آچاررینگی، آچارششسو، آچارششپر، آچارشلاقی، آچارفرانسه، آچارکلاغی، آچارشمع، آچارگلوییخاردار، آچارلولهگیر، آچارهواگیری، آچارتخت، آچارجک، آچارخور، آچاردن، آچارکشی، آچارمغزی، آچاریدن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن