تور
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
آوایش[ویرایش]
- تور (تُ)
اسم خاص[ویرایش]
تور
- ~ نام یکی از پادشاهان اسطورهای در شاهنامه است او فرزند دوم فریدون و قاتل برادرش ایرج بود.
- بدو گفت تور ار تو از ما کهی ..... چرا برنهادی کلاه مهی
- ~ پارچه نخی نازک و لطیف و سوراخ سوراخ.
- ~ نوعی دام برای صید ماهیان و پرندگان، حیوانات بافته شده از نخهای محکم.
- ~ کردن شکار کردن.
- ~ ابزار، شبکهای از الیاف که برای شکار و ماهی گیری بکار میرود
- ~ سفر سیاحتی گروهی. گردش، سیر، مسافرت، هر نوع سفر برنامه ریزی شده به یک یا چند مقصد و برگشت به مبدأ، گشت (فره)
- ~ نوک تبر.
- ~ به شکل تُوْرَ :(towra) در گویش گنابادی یعنی جیب ، کیسه ، شال ، خورجین ، کیف
- ~ به شکل تُوْر :(towr) در گویش گنابادی یعنی صید ، شکار ، طعمه
صفت[ویرایش]
- تیره و تاریک.
مترادفها[ویرایش]
- تله، قفس، دام
واژههای مشتقشده[ویرایش]
- توران
- تورات
ریشهشناسی[ویرایش]
- رنگ:سیاه
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
اسم[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- save all
- net
- gauze
- veiling
- toil
- screen
- ram's horn
- netting
- mesh
- lacy
- guipure
- trawl
- wire gauze
- seine
- pound net
- trammel
- dragnet
- wirework
- grillage
- hammock
- malines
- life net
![]() |
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ تور دارد |
منابع[ویرایش]
- شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5
- فرهنگ لغت معین