نسک
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
این سرواژه نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- اوستایی
![]() |
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ نسک دارد |
آوایش[ویرایش]
[نُ/نَ/نِ]
اسم[ویرایش]
نسک
مصدر لازم[ویرایش]
- عبادت کردن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
ریشه شناسی ۲[ویرایش]
هر دفتر را نام باشد از دفاتر پازند[۱]. قسمی باشد از بیست و یک قسم کتاب زند منسوب به زردشت که هر قسم را نسک نام نهاده و هر نسک را به اسمی موسوم ساخته بدین تفصیل:
- ایتا،
- اهو،
- دیر،
- یوا،
- تار،
- توش،
- ناد (که در علوم نجوم و هیات است)،
- اشتاد،
- جید،
- هجا،
- ونکهویش،
- وزدامنکهو،
- سیتنا،
- نام،
- انکهیش،
- مزدا،
- خشرمچا،
- اهرا،
- آیم،
- درکوبیو،
- واستارم.
- اکنون چهارده نسک از این جمله تمام است و در میان مجوس یافت شود و هفت نسک ناتمام بوده که در جنگها و فتنههای ایران از میان رفته[۲]. قسمی باشد از بیست و یک قسم کتاب زند که زردشت آن را منقسم کردهاست و هر نسکی را یعنی هر فصلی را نامی نهاده[۳]. به این معنی لغةً به فتح اول است، در اوستا نَسْک َ به معنی کتاب و سفینه آمده و هر جا که این لغت به کار رفته از آن اجزای کتاب مقدس اراده گردیدهاست[۴]، اما در یسنا[۵] نسکه به معنی خود اوستا و دوره کامل آن (۲۱ نسک) استعمال شده من باب اطلاق جزء به کل.[۶] در پهلوی نَسْک (متن، کتاب) آمده[۷]. دینکرت درفصلهای هشتم و نهم نویسد: اوستا دارای ۲۱ نسک میباشد و در آن نام هر یک از این ۲۱ بخش جداگانه آمده و خلاصه مندرجات آنها تشریح شدهاست.[۸]
ریشه شناسی ۳[ویرایش]
- آذری
آوایش[ویرایش]
- [نَس/سَق]
اسم[ویرایش]
نسْسق
- مترادف نسخ، به معنی سند زمین مزروعی، قباله، بُنچاق در گویش بهاری.
- بالَم سیفالله نسْسقِه سِقِر چِینَه مِییع'
- پسرم سیفالله سند را گاو نجوَد.
- بالَم سیفالله نسْسقِه سِقِر چِینَه مِییع'