نتایج جستجو

نیاهندوایرانی /دان/ دان ریشه دانستن. دان ممکن در زبان معیار باستان به معنی قاب یا محافظ چیزی بوده باشد مانند قندان یعنی محافظ قندها. بذر، دانه گیاه. در...

/پتی/دان/ پتی‌دان روسری یا کلاهی که گفته شده مغان هنگام مراسم قربانی یا سایر مراسم‌ها به سر و صورت می‌بستند. پتی‌دان ممکن است از دو کلمه پتی - دان شکل...

/نا/دان/ نادان آنکه در مسائل روزمره بویژه در امور اخلاقی از تشخیص نیک و بد عاجز است؛ جاهل، ابله. نادان ممکن است در زبان معیار باستان به صورت نا - دان ترجمه...

آبادان بهاری /ئوآ/دان/ ئوادان در زبان فارسی به معنی آباد است، آبادی، خوشبختی، رونق. دان در این واژه به معنی منبع و منشاء است نه دانستن یا فهمیدن. ئوآدان...

پهلوی [آرا/دان] آرادان مفهوم آرا به زبان آذری، میان یا میانه است اما پسوند «دان» مفاهیم متعدد مانند دانستن، کان، انبار یا معدن چیزی بودن و مفاهیم دیگر...

جامه‌دان] مختصات (چَ مِ) [ روس . ] (اِمر.) آواشناسی CamedAn الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع واژگان مترادف و متضاد لغت‌نامه دهخدا چمدان یا جامه دان جای...

فرانسوی /آژدان/ آژدان آجدان، پاسبان. آژدان در زبان معیار باستان به دو بخش آژ - دان قابل تجزیه است؛ و به معنی معدن یا منبع گرسنگی بوده است مانند جوع. فرهنگ...

همچنین بنگرید به: ئوآ پهلوی [ئوآ/دان] ‌ئوادان به زبان فارسی آباد، آبادانی. مترداف خوشبختی، خرمی، سرسبزی و رفاه خانواده. اَی‌ این‌ ئوآدان، عِمُر این چوخ...

دایره که محل برخورد چند خیابان است؛ فلکه. میدان ممکن است در زبان معیار باستان به دو قسمت مَی - دان قابل تجزیه باشد و حاکی از تاکستان یا باغات انگور گسترده...

اول. «برگه‏ دان» هم‌ارزِ «fichier (fr.)»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی ...

«دان‌پوش» هم‌ارزِ «hull»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر هشتم، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و...

اطلاعات] فردی که در دانش رایانیک تخصص دارد متـ . رایانیک‌شناس. «رایانیک‌دان» هم‌ارزِ «cyberneticist»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

حوزه: [اعتیاد] محفظه‌ای برای جمع‌آوری سرنگ و سوزن‌های استفاده‌شده. «تیزاله‌دان» هم‌ارزِ «sharps container, sharps disposal container, sharps disposal bin»؛...

خردل و مانند آن که بر روی میز در چاشنی‌جا (cruet stand) میگذارند. «چاشنی‌دان» هم‌ارزِ «cruet set, cruet»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

نوشته‌هایی پوشیده است و گاه تابوت‌های کوچک‌تر را درون آن قرار میدادند. «تابوت‌دان» هم‌ارزِ «sarcophagus»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل،...

از ظرف سفالی برای حفاظت از بقایای خاکسترشده استفاده نمیشود. «بیخاکستر‌دان‌سپاری» هم‌ارزِ «unurned cremation»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

آن سیال منتقل می‌شود. (برگرفته از نام بلز پاسکال ریاضی دان، فیزیکدان و نویسندة فرانسوی) نوعی زبان کامپیوتری پیشرفته که از آن در آموزش و طراحی سیستم‌ها استفاده...

زبانهای هندواروپایی است و پروانه ی بهره گیری از آن را در هر دو زبان داریم. دانشیک هم از سه بخش دان + ـِش + ـیک ساخته شده است و ساختار آن با کالبدسازی واژگان...

دانش (جمع دانش‌ها) /دانِشْ/ دانـ + ـش اسم مصدر دانستن چگونگی آگاهیدن از چیزی با استفادن از یه نوعْ استدلال: بهتره پیش از اقدام دانشش را بکسبی (کسب کنی)...

دان"" ساخته شده است.. «پَروَندان» هم‌ارزِ «Zonnecken»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان...