نتایج جستجو
آیا منظورتان سازمان دادن بود؟
صفحهٔ «سامان دادن» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- فارسی /آشُفته/سامان/ آشفتهسامان (قدیمی): آنکه سامان زندگی او از هم پاشیده است. پریشان احوال. نه بم داند آشفته سامان نه زیر/ به آواز مرغی بنالد فقیر. «سعدی»...۱ کیلوبایت (۶۳ واژه) - ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۷
- سامان صفاری، بازیگر سینما و تلویزیون، سال ۱۳۶۶ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسی جهانگردی است. خانواده او اصالتا یزدی هستند و او دارای ۲ برادر...۶۳۰ بایت (۶۱ واژه) - ۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۸
- (بَ دَ) آماده شدن. قصد کردن. تدبیر کردن. سامان دادن. فرهنگ لغت معین...۲۲۷ بایت (۱۳ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۳۳
- فارسی /دُرُست/کَردَن/ درستکردن (گفتگو): ساختن، بوجود آوردن، تهیه یا آماده کردن، برطرف کردن، مطابق دلخواه سامان دادن. –––– ترجمهها فرهنگ بزرگ سخن...۷۳۳ بایت (۲۲ واژه) - ۱۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۵۷
- (~. شُ) عربی استوار شدن، سامان یافتن. فرهنگ لغت معین...۱۹۶ بایت (۹ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۰۸
- (بَ دِ) سامان داده شده. آماده، مهیا. فرهنگ لغت معین...۲۰۷ بایت (۱۰ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۳۳
- (تَ شِ یَ) عربی تمشیة روان ساختن، به راه انداختن. سر و سامان دادن. فرهنگ لغت معین...۲۸۵ بایت (۱۷ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۵۰
- (دَ) بی سر و سامان، بی سرمایه. فرهنگ لغت معین...۱۸۷ بایت (۱۰ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۷
- (نَ) بی چیز، تهی دست. بی چاره، بی سامان. ناتوان، درمانده. فرهنگ لغت معین...۲۳۷ بایت (۱۴ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۸
- پِیْدَرْ :(peidar) در گویش گنابادی یعنی عروس و داماد کردن ، سر و سامان دادن ، از آب و گل در آوردن ، ازدواج کردن...۲۳۳ بایت (۲۲ واژه) - ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۰۷
- بی نظم و ترتیب. فقیر، درویش. فرهنگ لغت معین...۱۸۶ بایت (۹ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۸
- (بَ سُ دِ) آماده، مهیا. کسی که کارها را سامان دهد. فرهنگ لغت معین...۲۲۳ بایت (۱۴ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۳۲
- دهکده گلاب سونگ ایل گوک بازی کرد و سامان درزی هست مردم دهکده گلاب...۱۱۷ بایت (۱۴ واژه) - ۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۰
- مخالف، ضد. خلاف اصول و قا عده، نامتناسب. آشفته، بی سامان. فرهنگ لغت معین انگلیسی sick...۲۸۱ بایت (۱۶ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۹
- حوزه: [زبانشناسی] مربوط به سامانگریزی. «سامانگریز» همارزِ «anomalous ۱»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر پنجم، فرهنگ واژههای مصوب...۳۱۷ بایت (۳۶ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۳۰
- (عَ) عربی ساخت و سامان، آن چه جهت سفر و جز آن آماده سازند. فرهنگ لغت معین...۲۵۰ بایت (۱۷ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۳
- آئین: رسم، عادت. معمول، متداول، مرسوم، سنت. شیوه، روش. کردار. قاعده، قانون. سامان، اسباب. زیب، زینت. فر، شکوه. مذهب، کیش. تشریفات. طبیعت، نهاد، فطرت. شهرآرای،...۷۱۷ بایت (۳۰ واژه) - ۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۳۱
- فارسی /آشُفته/بازار/ آشفتهبازار بازار درهم و برهم و بی سامان. آشفته بازاری. (مجاز): جایی که در آن نظم و سامانی نیست، جای پر ازدحام و شلوغ. آشفتن، آشفته،...۸۸۸ بایت (۵۳ واژه) - ۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۷
- مردم در آن سکونت دارند. معمور، دایر. مزروع، کاشته. پر، سرشار. سالم. منظم، سامان. شادمان، خرم. مرفه. عربی آباد (جمعِ): ابد، جاوید بودنها. فرهنگ لغت معین...۱ کیلوبایت (۴۸ واژه) - ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۵
- کاغذ است، ورق، ورقه. توشه، آذوقه. اسباب و اثاثیه زندگی. میل، آرزو. اسباب و سامان. بِرگ (گیتیشناسی): قطعه بزرگ سنگ و یخ. نوا، ساز، توشه، آذوقه، توجه ––––...۱ کیلوبایت (۶۲ واژه) - ۱۱ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۷