آکنده
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آکَندِه/
صفت مفعولی
[ویرایش]آکنده
- پُر و انباشته از چیزی. میان از چیزی پُر شده.
- آکنده در زبان معیار باستان با مفاهیم آکن و آکند مترادف است.
- (قدیم): طویله. فربه، چاق. مغزدار، میانپر.
- پوشیده، مخفی. دفن شده. منقش.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- بهاری
آوایش
[ویرایش]- /آ/کَنده/
اسم مرکب
[ویرایش]آکَنده