آسپ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پارسی میانه (پهلوی)
آوایش
[ویرایش]- /آسِپ/
اسم
[ویرایش]آسپ
- کلمهای سه حرفی با بن آس و حرف پ، ریشه لغت آذری بوده و مفهوم از آن آویختن یا شیئی را آویزان و معلق نگاهداشتن است.
- به معنی راه و آیین بجای مانده از اسطورهها که در طی قرون و اعصار بر تمدن بشر تأثیر گذار بودند. در کتاب نام ایرانی بیش از هشتاد نام مرکب که با کلمه آسپ یا اسپه منقول است.[۱]
واژههای مشتق شده
[ویرایش]- شیداسپ، بیوراسپ، گرشاسپ، لهراسپ، گشتاسپ ، جاماسپ، ارجاسپ، ویشتاسپ، طهماسپ، زوتهماسپ، هیستاسپ، هیشاسپ
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- تاریخ ماد:(ص۵۹۸) ISBN 964-445-106-6
- شاهنامه: ISBN 964-5566-35-5