پرش به محتوا

آژنگ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آژَنگ/

اسم

[ویرایش]

آژنگ

  1. چین و چروک. چروکی که در جامه افتد. چین و شکن روی پوست. گره، خم. موج کوچک.
    خاطره‌ای بد، سبب کدورت و آژنگ جبین می‌شود. «شهری»

کهن واژه

[ویرایش]

آژنگ

  1. اصطلاح باستانی که در زبان معیار باستان به دو کلمه آژ - اَنگ قابل تجزیه است؛ و به معنی صفت یا خصلت دائم گرسنه یا جوع بوده است.

پسوندهای با انگ

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس