پرش به محتوا

ارزیدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

مصدر ناگذرا

[ویرایش]
  1. داشتن بها:
    پسر بچه هه بیش از صد مرد می‌ارزد (از دید کاری بودن).
  2. داشتن هزینه‌ی مناسب، به‌ویژه پولی، از جنبه‌ای:
    کفش هه با این قیمت می‌ارزد (در مقایسه با کیفیت).
    به‌نظرت، کوله پوشتی هه چند می‌ارزد؟
    اگر نیمی از درآمد شرکتت را هم هزینه‌ی تبلیغ کنی، بازهم می‌ارزد (از جنبه افزوده‌شدن درآمد).
    به‌نظرت، می‌ارزد برای آموختن برنامه‌نویسی وقت بگذارم (از جنبه افزایش فرصت‌های شغلی)؟


صرف فعل

[ویرایش]

ارزیدن [اَرْزیدَنْ]


هَمْصَدْرْهای «ارزیدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
ارزید ارز ارزین[📍]
فعل‌های «ارزیدن»
عملواژه‌های «ارزیدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️ارزیدم 📤 ️ارزیدی 📤 ️ارزید 📤 ️ارزیدیم 📤 ️ارزیدید 📤 ️ارزیدند 📤
آستانیک هی‌ارزیدم هی‌ارزیدی هی‌ارزید هی‌ارزیدیم هی‌ارزیدید هی‌ارزیدند
شروعیک تی‌ارزیدم تی‌ارزیدی تی‌ارزید تی‌ارزیدیم تی‌ارزیدید تی‌ارزیدند
جاریک فی‌ارزیدم فی‌ارزیدی فی‌ارزید فی‌ارزیدیم فی‌ارزیدید فی‌ارزیدند
فرجامیک وی‌ارزیدم وی‌ارزیدی وی‌ارزید وی‌ارزیدیم وی‌ارزیدید وی‌ارزیدند
پایانیک دی‌ارزیدم دی‌ارزیدی دی‌ارزید دی‌ارزیدیم دی‌ارزیدید دی‌ارزیدند
پیوستیک پی‌ارزیدم پی‌ارزیدی پی‌ارزید پی‌ارزیدیم پی‌ارزیدید پی‌ارزیدند
روالیک می‌ارزیدم می‌ارزیدی می‌ارزید می‌ارزیدیم می‌ارزیدید می‌ارزیدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️ارزم 📤 ️ارزی 📤 ️ارزد 📤 ️ارزیم 📤 ️ارزید 📤 ️ارزند 📤
آستانیک هی‌ارزم هی‌ارزی هی‌ارزد هی‌ارزیم هی‌ارزید هی‌ارزند
شروعیک تی‌ارزم تی‌ارزی تی‌ارزد تی‌ارزیم تی‌ارزید تی‌ارزند
جاریک فی‌ارزم فی‌ارزی فی‌ارزد فی‌ارزیم فی‌ارزید فی‌ارزند
فرجامیک وی‌ارزم وی‌ارزی وی‌ارزد وی‌ارزیم وی‌ارزید وی‌ارزند
پایانیک دی‌ارزم دی‌ارزی دی‌ارز دی‌ارزیم دی‌ارزید دی‌ارزند
پیوستیک پی‌ارزم پی‌ارزی پی‌ارزد پی‌ارزیم پی‌ارزید پی‌ارزند
روالیک می‌ارزم می‌ارزی می‌ارزد می‌ارزیم می‌ارزید می‌ارزند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️ارزینم 📤 ️ارزینی 📤 ️ارزیند 📤 ️ارزینیم 📤 ️ارزینید 📤 ️ارزینند 📤
آستانیک هی‌ارزینم هی‌ارزینی هی‌ارزیند هی‌ارزینیم هی‌ارزینید هی‌ارزینند
شروعیک تی‌ارزینم تی‌ارزینی تی‌ارزیند تی‌ارزینیم تی‌ارزینید تی‌ارزینند
جاریک فی‌ارزینم فی‌ارزینی فی‌ارزیند فی‌ارزینیم فی‌ارزینید فی‌ارزینند
فرجامیک وی‌ارزینم وی‌ارزینی وی‌ارزیند وی‌ارزینیم وی‌ارزینید وی‌ارزینند
پایانیک دی‌ارزینم دی‌ارزینی دی‌ارزیند دی‌ارزینیم دی‌ارزینید دی‌ارزینند
پیوستیک پی‌ارزینم پی‌ارزینی پی‌ارزیند پی‌ارزینیم پی‌ارزینید پی‌ارزینند
روالیک می‌ارزینم می‌ارزینی می‌ارزیند می‌ارزینیم می‌ارزینید می‌ارزینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بارزیدم 📤 ️بارزیدی 📤 ️بارزید 📤 ️بارزیدیم 📤 ️بارزیدید 📤 ️بارزیدند 📤
شروعیک بتی‌ارزیدم بتی‌ارزیدی بتی‌ارزید بتی‌ارزیدیم بتی‌ارزیدید بتی‌ارزیدند
پایانیک بدی‌ارزیدم بدی‌ارزیدی بدی‌ارزید بدی‌ارزیدیم بدی‌ارزیدید بدی‌ارزیدند
پیوستیک بپی‌ارزیدم بپی‌ارزیدی بپی‌ارزید بپی‌ارزیدیم بپی‌ارزیدید بپی‌ارزیدند
روالیک بمی‌ارزیدم بمی‌ارزیدی بمی‌ارزید بمی‌ارزیدیم بمی‌ارزیدید بمی‌ارزیدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بارزم 📤 ️بارزی 📤 ️بارزد 📤 ️بارزیم 📤 ️بارزید 📤 ️بارزند 📤
شروعیک بتی‌ارزم بتی‌ارزی بتی‌ارزد بتی‌ارزیم بتی‌ارزید بتی‌ارزند
پایانیک بدی‌ارزم بدی‌ارزی بدی‌ارزد بدی‌ارزیم بدی‌ارزید بدی‌ارزند
پیوستیک بپی‌ارزم بپی‌ارزی بپی‌ارزد بپی‌ارزیم بپی‌ارزید بپی‌ارزند
روالیک بمی‌ارزم بمی‌ارزی بمی‌ارزد بمی‌ارزیم بمی‌ارزید بمی‌ارزند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بارزینم 📤 ️بارزینی 📤 ️بارزیند 📤 ️بارزینیم 📤 ️بارزینید 📤 ️بارزینند 📤
شروعیک بتی‌ارزینم بتی‌ارزینی بتی‌ارزیند بتی‌ارزینیم بتی‌ارزینید بتی‌ارزینند
پایانیک بدی‌ارزینم بدی‌ارزینی بدی‌ارزیند بدی‌ارزینیم بدی‌ارزینید بدی‌ارزینند
پیوستیک بپی‌ارزینم بپی‌ارزینی بپی‌ارزیند بپی‌ارزینیم بپی‌ارزینید بپی‌ارزینند
روالیک بمی‌ارزینم بمی‌ارزینی بمی‌ارزیند بمی‌ارزینیم بمی‌ارزینید بمی‌ارزینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بارز 📤 ️بارزید 📤
نهی ️نارز 📤 ️نارزید 📤
هم‌مصدرهای «ارزیدن»

منبع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان

[ویرایش]
داشتن بها
داشتن هزینه‌ی مناسب