پرش به محتوا

غلبیدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

مصدر

[ویرایش]
  1. واداشتن به فرمانبری:
    امروزه رهبران برخی کشورهای ثروتمند از ثروتشان برای غلبیدن مردم می‌استفایند (استفاده می‌کنند).

فعل

[ویرایش]

غلبیدن

  • /غَلَبیدَنْ/
  1. کسی/چیزی را به فرمان خود درآوردن؛ مغلوب کردن:
    خیلی سال پیش، اسکندر مردم ایران را غلبید.


هَمْصَدْرْهای «غلبیدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
غلبید غلب غلبین[📍]
فعل‌های «غلبیدن»
عملواژه‌های «غلبیدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️غلبیدم 📤 ️غلبیدی 📤 ️غلبید 📤 ️غلبیدیم 📤 ️غلبیدید 📤 ️غلبیدند 📤
آستانیک هی‌غلبیدم هی‌غلبیدی هی‌غلبید هی‌غلبیدیم هی‌غلبیدید هی‌غلبیدند
شروعیک تی‌غلبیدم تی‌غلبیدی تی‌غلبید تی‌غلبیدیم تی‌غلبیدید تی‌غلبیدند
جاریک فی‌غلبیدم فی‌غلبیدی فی‌غلبید فی‌غلبیدیم فی‌غلبیدید فی‌غلبیدند
فرجامیک وی‌غلبیدم وی‌غلبیدی وی‌غلبید وی‌غلبیدیم وی‌غلبیدید وی‌غلبیدند
پایانیک دی‌غلبیدم دی‌غلبیدی دی‌غلبید دی‌غلبیدیم دی‌غلبیدید دی‌غلبیدند
پیوستیک پی‌غلبیدم پی‌غلبیدی پی‌غلبید پی‌غلبیدیم پی‌غلبیدید پی‌غلبیدند
روالیک می‌غلبیدم می‌غلبیدی می‌غلبید می‌غلبیدیم می‌غلبیدید می‌غلبیدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️غلبم 📤 ️غلبی 📤 ️غلبد 📤 ️غلبیم 📤 ️غلبید 📤 ️غلبند 📤
آستانیک هی‌غلبم هی‌غلبی هی‌غلبد هی‌غلبیم هی‌غلبید هی‌غلبند
شروعیک تی‌غلبم تی‌غلبی تی‌غلبد تی‌غلبیم تی‌غلبید تی‌غلبند
جاریک فی‌غلبم فی‌غلبی فی‌غلبد فی‌غلبیم فی‌غلبید فی‌غلبند
فرجامیک وی‌غلبم وی‌غلبی وی‌غلبد وی‌غلبیم وی‌غلبید وی‌غلبند
پایانیک دی‌غلبم دی‌غلبی دی‌غلب دی‌غلبیم دی‌غلبید دی‌غلبند
پیوستیک پی‌غلبم پی‌غلبی پی‌غلبد پی‌غلبیم پی‌غلبید پی‌غلبند
روالیک می‌غلبم می‌غلبی می‌غلبد می‌غلبیم می‌غلبید می‌غلبند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️غلبینم 📤 ️غلبینی 📤 ️غلبیند 📤 ️غلبینیم 📤 ️غلبینید 📤 ️غلبینند 📤
آستانیک هی‌غلبینم هی‌غلبینی هی‌غلبیند هی‌غلبینیم هی‌غلبینید هی‌غلبینند
شروعیک تی‌غلبینم تی‌غلبینی تی‌غلبیند تی‌غلبینیم تی‌غلبینید تی‌غلبینند
جاریک فی‌غلبینم فی‌غلبینی فی‌غلبیند فی‌غلبینیم فی‌غلبینید فی‌غلبینند
فرجامیک وی‌غلبینم وی‌غلبینی وی‌غلبیند وی‌غلبینیم وی‌غلبینید وی‌غلبینند
پایانیک دی‌غلبینم دی‌غلبینی دی‌غلبیند دی‌غلبینیم دی‌غلبینید دی‌غلبینند
پیوستیک پی‌غلبینم پی‌غلبینی پی‌غلبیند پی‌غلبینیم پی‌غلبینید پی‌غلبینند
روالیک می‌غلبینم می‌غلبینی می‌غلبیند می‌غلبینیم می‌غلبینید می‌غلبینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بغلبیدم 📤 ️بغلبیدی 📤 ️بغلبید 📤 ️بغلبیدیم 📤 ️بغلبیدید 📤 ️بغلبیدند 📤
شروعیک بتی‌غلبیدم بتی‌غلبیدی بتی‌غلبید بتی‌غلبیدیم بتی‌غلبیدید بتی‌غلبیدند
پایانیک بدی‌غلبیدم بدی‌غلبیدی بدی‌غلبید بدی‌غلبیدیم بدی‌غلبیدید بدی‌غلبیدند
پیوستیک بپی‌غلبیدم بپی‌غلبیدی بپی‌غلبید بپی‌غلبیدیم بپی‌غلبیدید بپی‌غلبیدند
روالیک بمی‌غلبیدم بمی‌غلبیدی بمی‌غلبید بمی‌غلبیدیم بمی‌غلبیدید بمی‌غلبیدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بغلبم 📤 ️بغلبی 📤 ️بغلبد 📤 ️بغلبیم 📤 ️بغلبید 📤 ️بغلبند 📤
شروعیک بتی‌غلبم بتی‌غلبی بتی‌غلبد بتی‌غلبیم بتی‌غلبید بتی‌غلبند
پایانیک بدی‌غلبم بدی‌غلبی بدی‌غلبد بدی‌غلبیم بدی‌غلبید بدی‌غلبند
پیوستیک بپی‌غلبم بپی‌غلبی بپی‌غلبد بپی‌غلبیم بپی‌غلبید بپی‌غلبند
روالیک بمی‌غلبم بمی‌غلبی بمی‌غلبد بمی‌غلبیم بمی‌غلبید بمی‌غلبند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بغلبینم 📤 ️بغلبینی 📤 ️بغلبیند 📤 ️بغلبینیم 📤 ️بغلبینید 📤 ️بغلبینند 📤
شروعیک بتی‌غلبینم بتی‌غلبینی بتی‌غلبیند بتی‌غلبینیم بتی‌غلبینید بتی‌غلبینند
پایانیک بدی‌غلبینم بدی‌غلبینی بدی‌غلبیند بدی‌غلبینیم بدی‌غلبینید بدی‌غلبینند
پیوستیک بپی‌غلبینم بپی‌غلبینی بپی‌غلبیند بپی‌غلبینیم بپی‌غلبینید بپی‌غلبینند
روالیک بمی‌غلبینم بمی‌غلبینی بمی‌غلبیند بمی‌غلبینیم بمی‌غلبینید بمی‌غلبینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بغلب 📤 ️بغلبید 📤
نهی ️نغلب 📤 ️نغلبید 📤
هم‌مصدرهای «غلبیدن»

برگردان

[ویرایش]
مغلوب شدن