لا

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. تو و میان ‌چیزی: لای کتاب، لای دیوار. لابه‌لا: ‹لابرلا› [عامیانه] تودرتو؛ تابرتا.
  2. تا، تای پارچه یا لباس. برای ~ی جِرز خوب بودن کنایه از: بی فایده و ناکارآمد بودن.
  3. قیچی
  4. مخفف لاینده. هرزه‌لا، هرزه‌گو، پرگو.

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. ششمین نُت در موسیقی.

صفت فاعلی[ویرایش]

  1. پالاینده، صافی‌کننده.

فعل امر[ویرایش]

  1. مخفف لای، امر از لاییدن.

عربی[ویرایش]

حرف[ویرایش]

  1. حرف نفی، نه.
  2. بر سر اسم درآید و معنی نا می‌دهد: لااَدری (نِمی‌دانَم)، لا - مذهب (بی دین و کیش).

ملایری[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. پیش، نزد. پولْ لاتْ نی؛ یعنی پولْ پیشِت نیستْ.
  2. جا. بیا ای لا؛ یعنی بیا این جا.

بختیاری[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. طرف، سمت، جهت. comi-lâ: کدام طرف؟؛ ul-lâ:آن طرف؛ il-lâ این‏طرف
  2. لاى، میان
  3. تعصب، جانبدارى. lâ mon-e dâra: جانب مرا دارد؛ lâ berâr-e-se nila:از برادرش جانبدارى می‌کند.

دزفولی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. پایین پیراهن را به صورت سبد و ظرف گرفتن برای گذاشتن چیزی در آن.
  2. کِناره، لبه.