گذاشتن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
(گُ تَ)
مصدر متعدی[ویرایش]
- نهادن، قرار دادن.
- عبور دادن، گذرانیدن.
- سپری کردن.
مصدر لازم[ویرایش]
- عبور کردن.
- اجازه دادن، مهلت دادن.
- واگذاشتن، تسلیم کردن.
- وضع کردن، تأسیس کردن. - به جا گذاشتن، باقی گذاشتن.
- ترک کردن، رها کردن.
- عفو کردن، بخشودن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
این سرواژه نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
آوایش[ویرایش]
- گُ تَ
فعل[ویرایش]
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | گذاشتن | ||||||
بن ماضی | گذاشت | ||||||
بن مضارع | گذار | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | گذاشتم | گذاشتی | گذاشت | گذاشتیم | گذاشتید | گذاشتند | |
استمراری | میگذاشتم | میگذاشتی | میگذاشت | میگذاشتیم | میگذاشتید | میگذاشتند | |
کامل | گذاشتهبودم | گذاشتهبودی | گذاشتهبود | گذاشتهبودیم | گذاشتهبودید | گذاشتهبودند | |
التزامی | گذاشتهباشم | گذاشتهباشی | گذاشتهباشد | گذاشتهباشیم | گذاشتهباشید | گذاشتهباشند | |
مستمر | داشتم میگذاشتم | داشتی میگذاشتی | داشت میگذاشت | داشتیم میگذاشتیم | داشتید میگذاشتید | داشتند میگذاشتند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | گذارم | گذاری | گذارد | گذاریم | گذارید | گذارند | |
استمراری | میگذارم | میگذاری | میگذارد | میگذاریم | میگذارید | میگذارند | |
کامل | گذاشتهام | گذاشتهای | گذاشتهاست/گذاشته | گذاشتهایم | گذاشتهاید | گذاشتهاند | |
ملموس | دارم میگذارم | داری میگذاری | دارد میگذارد | داریم میگذاریم | دارید میگذارید | دارند میگذارند | |
التزامی | بگذارم | بگذاری | بگذارد | بگذاریم | بگذارید | بگذارند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم گذاشت | خواهی گذاشت | خواهد گذاشت | خواهیم گذاشت | خواهید گذاشت | خواهند گذاشت | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بگذار | بگذارید | |||||
نهی | نگذار | نگذارید |
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
فعل[ویرایش]
فعل[ویرایش]
- انگلیسی
- stead
- place
- lodge
- let
- leave
- infiltrate
- have
- deposit
- cut
- attach
- window dress
- welt
- welsh
- welch
- walk out on
- wad
- vowelize
- trig
- trace
- tip
- subject
- strand
- stipulate
- space
- sign
- shelf
- set down
- seal
- scale
- salve
- rib
- reserve
- regulater
- reefknot
- price
- pretermit
- pot
- parcel
- overrule
- overlay
- outstrip
- outmatch
- misplace
- mark
- louse
- lid
- legate
- lay away
- interline
- install
- instal
- inculcate
- in
- impawn
- hypothecate
- hatch
- handle
- haft
- gasket
- fuse
- fix
- file
- expose
- exceed
- envelop
- enshrine
- enclose
- enchase
- embark
- earmark
- dumfound
- dumbfound
- differentiate
- deteriorate
- cushion
- cup
- cramp
- cloister
- cleck
- canopy
- border
- badger
- auction
- arrange
- apostrophize
- wear
- warehouse
- wane
- tryst
- trepass
- trademark
- thumbprint
- tat
- table
- skirt
- scar
- respect
- rendezvous
- rate
- quoin