پنلانیدن

فارسی

مصدر

• /پِنْلانیدَنْ/ پِنْلانْـ + ـیدن

1. (رایانش) فرایند اندوختن داده در حافظه پنلان:

   در نرم‌افزارها، پنلانیدن برای افزایش سرعت دسترسی به داده است.

فعل

پنلانیدن

• /پِنْلانیدَنْ/

1. چیزی را در مکانی پنهان (پنلان) اندوختن

‎

گردانش فارسی
بن واژه			پنلانیدن
بن ماضی			پنلاند
بن مضارع			پنلان
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او/آن	ما	شما	آنها/ایشان
	ساده	پنلاندم	پنلاندی	پنلاند	پنلاندیم	پنلاندید	پنلاندند
	استمراری	می‌پنلاندم	می‌پنلاندی	می‌پنلاند	می‌پنلاندیم	می‌پنلاندید	می‌پنلاندند
	کامل	پنلانده‌بودم	پنلانده‌بودی	پنلانده‌بود	پنلانده‌بودیم	پنلانده‌بودید	پنلانده‌بودند
	التزامی	پنلانده‌باشم	پنلانده‌باشی	پنلانده‌باشد	پنلانده‌باشیم	پنلانده‌باشید	پنلانده‌باشند
	مستمر	داشتم می‌پنلاندم	داشتی می‌پنلاندی	داشت می‌پنلاند	داشتیم می‌پنلاندیم	داشتید می‌پنلاندید	داشتند می‌پنلاندند
حال		من	تو	او/آن	ما	شما	آنها/ایشان
	ساده	پنلانم	پنلانی	پنلاند	پنلانیم	پنلانید	پنلانند
	استمراری	می‌پنلانم	می‌پنلانی	می‌پنلاند	می‌پنلانیم	می‌پنلانید	می‌پنلانند
	کامل	پنلانده‌ام	پنلانده‌ای	پنلانده‌است/پنلانده	پنلانده‌ایم	پنلانده‌اید	پنلانده‌اند
	ملموس	دارم می‌پنلانم	داری می‌پنلانی	دارد می‌پنلاند	داریم می‌پنلانیم	دارید می‌پنلانید	دارند می‌پنلانند
	التزامی	بپنلانم	بپنلانی	بپنلاند	بپنلانیم	بپنلانید	بپنلانند
آینده		من	تو	او/آن	ما	شما	آنها/ایشان
		خواهم پنلاند	خواهی پنلاند	خواهد پنلاند	خواهیم پنلاند	خواهید پنلاند	خواهند پنلاند
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بپنلان			بپنلانید
	نهی		نپنلان			نپنلانید

برگردان

فرایند پنلان

• انگلیسی: cache (en)