گریختن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بگری
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /گُریختَن/
مصدر لازم[ویرایش]
گریختن
- در رفتن، به هزیمت شدن.
فعل[ویرایش]
- فرار کردن، در رفتن.
| گردانش فارسی | |||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| بن واژه | گریختن | ||||||
| بن ماضی | گریخت | ||||||
| بن مضارع | گریز | ||||||
| شخص | مفرد | جمع | |||||
| اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
| گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
| ساده | گریختم | گریختی | گریخت | گریختیم | گریختید | گریختند | |
| استمراری | می‌گریختم | می‌گریختی | می‌گریخت | می‌گریختیم | می‌گریختید | می‌گریختند | |
| کامل | گریخته‌بودم | گریخته‌بودی | گریخته‌بود | گریخته‌بودیم | گریخته‌بودید | گریخته‌بودند | |
| التزامی | گریخته‌باشم | گریخته‌باشی | گریخته‌باشد | گریخته‌باشیم | گریخته‌باشید | گریخته‌باشند | |
| مستمر | داشتم می‌گریختم | داشتی می‌گریختی | داشت می‌گریخت | داشتیم می‌گریختیم | داشتید می‌گریختید | داشتند می‌گریختند | |
| حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
| ساده | گریزم | گریزی | گریزد | گریزیم | گریزید | گریزند | |
| استمراری | می‌گریزم | می‌گریزی | می‌گریزد | می‌گریزیم | می‌گریزید | می‌گریزند | |
| کامل | گریخته‌ام | گریخته‌ای | گریخته‌است/گریخته | گریخته‌ایم | گریخته‌اید | گریخته‌اند | |
| ملموس | دارم می‌گریزم | داری می‌گریزی | دارد می‌گریزد | داریم می‌گریزیم | دارید می‌گریزید | دارند می‌گریزند | |
| التزامی | بگریزم | بگریزی | بگریزد | بگریزیم | بگریزید | بگریزند | |
| آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
| خواهم گریخت | خواهی گریخت | خواهد گریخت | خواهیم گریخت | خواهید گریخت | خواهند گریخت | ||
| دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
| امر | بگریز | بگریزید | |||||
| نهی | نگریز | نگریزید | |||||
––––
برگردان‌ها[ویرایش]
ترجمه‌ها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین