پرش به محتوا

آفریدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]

[آفریدن]

فعل

[ویرایش]

آفریدن

  1. ساختن، درست‌کردن، خلق‌کردن، نقش‌بستن، رقم‌زدن.

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. خلق کردن، هستی دادن.


هَمْصَدْرْهای «آفریدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
آفرید آفرین آفرینین[📍]
فعل‌های «آفریدن»
عملواژه‌های «آفریدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️آفریدم 📤 ️آفریدی 📤 ️آفرید 📤 ️آفریدیم 📤 ️آفریدید 📤 ️آفریدند 📤
آستانیک هی‌آفریدم هی‌آفریدی هی‌آفرید هی‌آفریدیم هی‌آفریدید هی‌آفریدند
شروعیک تی‌آفریدم تی‌آفریدی تی‌آفرید تی‌آفریدیم تی‌آفریدید تی‌آفریدند
جاریک فی‌آفریدم فی‌آفریدی فی‌آفرید فی‌آفریدیم فی‌آفریدید فی‌آفریدند
فرجامیک وی‌آفریدم وی‌آفریدی وی‌آفرید وی‌آفریدیم وی‌آفریدید وی‌آفریدند
پایانیک دی‌آفریدم دی‌آفریدی دی‌آفرید دی‌آفریدیم دی‌آفریدید دی‌آفریدند
پیوستیک پی‌آفریدم پی‌آفریدی پی‌آفرید پی‌آفریدیم پی‌آفریدید پی‌آفریدند
روالیک می‌آفریدم می‌آفریدی می‌آفرید می‌آفریدیم می‌آفریدید می‌آفریدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️آفرینم 📤 ️آفرینی 📤 ️آفریند 📤 ️آفرینیم 📤 ️آفرینید 📤 ️آفرینند 📤
آستانیک هی‌آفرینم هی‌آفرینی هی‌آفریند هی‌آفرینیم هی‌آفرینید هی‌آفرینند
شروعیک تی‌آفرینم تی‌آفرینی تی‌آفریند تی‌آفرینیم تی‌آفرینید تی‌آفرینند
جاریک فی‌آفرینم فی‌آفرینی فی‌آفریند فی‌آفرینیم فی‌آفرینید فی‌آفرینند
فرجامیک وی‌آفرینم وی‌آفرینی وی‌آفریند وی‌آفرینیم وی‌آفرینید وی‌آفرینند
پایانیک دی‌آفرینم دی‌آفرینی دی‌آفرین دی‌آفرینیم دی‌آفرینید دی‌آفرینند
پیوستیک پی‌آفرینم پی‌آفرینی پی‌آفریند پی‌آفرینیم پی‌آفرینید پی‌آفرینند
روالیک می‌آفرینم می‌آفرینی می‌آفریند می‌آفرینیم می‌آفرینید می‌آفرینند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️آفرینینم 📤 ️آفرینینی 📤 ️آفرینیند 📤 ️آفرینینیم 📤 ️آفرینینید 📤 ️آفرینینند 📤
آستانیک هی‌آفرینینم هی‌آفرینینی هی‌آفرینیند هی‌آفرینینیم هی‌آفرینینید هی‌آفرینینند
شروعیک تی‌آفرینینم تی‌آفرینینی تی‌آفرینیند تی‌آفرینینیم تی‌آفرینینید تی‌آفرینینند
جاریک فی‌آفرینینم فی‌آفرینینی فی‌آفرینیند فی‌آفرینینیم فی‌آفرینینید فی‌آفرینینند
فرجامیک وی‌آفرینینم وی‌آفرینینی وی‌آفرینیند وی‌آفرینینیم وی‌آفرینینید وی‌آفرینینند
پایانیک دی‌آفرینینم دی‌آفرینینی دی‌آفرینیند دی‌آفرینینیم دی‌آفرینینید دی‌آفرینینند
پیوستیک پی‌آفرینینم پی‌آفرینینی پی‌آفرینیند پی‌آفرینینیم پی‌آفرینینید پی‌آفرینینند
روالیک می‌آفرینینم می‌آفرینینی می‌آفرینیند می‌آفرینینیم می‌آفرینینید می‌آفرینینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بآفریدم 📤 ️بآفریدی 📤 ️بآفرید 📤 ️بآفریدیم 📤 ️بآفریدید 📤 ️بآفریدند 📤
شروعیک بتی‌آفریدم بتی‌آفریدی بتی‌آفرید بتی‌آفریدیم بتی‌آفریدید بتی‌آفریدند
پایانیک بدی‌آفریدم بدی‌آفریدی بدی‌آفرید بدی‌آفریدیم بدی‌آفریدید بدی‌آفریدند
پیوستیک بپی‌آفریدم بپی‌آفریدی بپی‌آفرید بپی‌آفریدیم بپی‌آفریدید بپی‌آفریدند
روالیک بمی‌آفریدم بمی‌آفریدی بمی‌آفرید بمی‌آفریدیم بمی‌آفریدید بمی‌آفریدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بآفرینم 📤 ️بآفرینی 📤 ️بآفریند 📤 ️بآفرینیم 📤 ️بآفرینید 📤 ️بآفرینند 📤
شروعیک بتی‌آفرینم بتی‌آفرینی بتی‌آفریند بتی‌آفرینیم بتی‌آفرینید بتی‌آفرینند
پایانیک بدی‌آفرینم بدی‌آفرینی بدی‌آفریند بدی‌آفرینیم بدی‌آفرینید بدی‌آفرینند
پیوستیک بپی‌آفرینم بپی‌آفرینی بپی‌آفریند بپی‌آفرینیم بپی‌آفرینید بپی‌آفرینند
روالیک بمی‌آفرینم بمی‌آفرینی بمی‌آفریند بمی‌آفرینیم بمی‌آفرینید بمی‌آفرینند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بآفرینینم 📤 ️بآفرینینی 📤 ️بآفرینیند 📤 ️بآفرینینیم 📤 ️بآفرینینید 📤 ️بآفرینینند 📤
شروعیک بتی‌آفرینینم بتی‌آفرینینی بتی‌آفرینیند بتی‌آفرینینیم بتی‌آفرینینید بتی‌آفرینینند
پایانیک بدی‌آفرینینم بدی‌آفرینینی بدی‌آفرینیند بدی‌آفرینینیم بدی‌آفرینینید بدی‌آفرینینند
پیوستیک بپی‌آفرینینم بپی‌آفرینینی بپی‌آفرینیند بپی‌آفرینینیم بپی‌آفرینینید بپی‌آفرینینند
روالیک بمی‌آفرینینم بمی‌آفرینینی بمی‌آفرینیند بمی‌آفرینینیم بمی‌آفرینینید بمی‌آفرینینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بآفرین 📤 ️بآفرینید 📤
نهی ️نآفرین 📤 ️نآفرینید 📤
هم‌مصدرهای «آفریدن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین