پرش به محتوا

شکفتن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /شِکُفتَن/

مصدر فعل لازم

[ویرایش]

شکفتن

  1. باز شدن گل‌برگ‌ها از یکدیگر، شاد و خرّم شدن، آشکار کردن.
  2. باز شدن غنچة گل و مانند آن.
  3. خندان شدن.
  4. شکیبیدن.

فعل

[ویرایش]
  1. گل کردن. گل دادن. واگلیدن.

واژه‌های مشتق‌شده

[ویرایش]


هَمْصَدْرْهای «شکفتن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
شکفت شکف شکفین[📍]
فعل‌های «شکفتن»
عملواژه‌های «شکفتن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️شکفتم 📤 ️شکفتی 📤 ️شکفت 📤 ️شکفتیم 📤 ️شکفتید 📤 ️شکفتند 📤
آستانیک هی‌شکفتم هی‌شکفتی هی‌شکفت هی‌شکفتیم هی‌شکفتید هی‌شکفتند
شروعیک تی‌شکفتم تی‌شکفتی تی‌شکفت تی‌شکفتیم تی‌شکفتید تی‌شکفتند
جاریک فی‌شکفتم فی‌شکفتی فی‌شکفت فی‌شکفتیم فی‌شکفتید فی‌شکفتند
فرجامیک وی‌شکفتم وی‌شکفتی وی‌شکفت وی‌شکفتیم وی‌شکفتید وی‌شکفتند
پایانیک دی‌شکفتم دی‌شکفتی دی‌شکفت دی‌شکفتیم دی‌شکفتید دی‌شکفتند
پیوستیک پی‌شکفتم پی‌شکفتی پی‌شکفت پی‌شکفتیم پی‌شکفتید پی‌شکفتند
روالیک می‌شکفتم می‌شکفتی می‌شکفت می‌شکفتیم می‌شکفتید می‌شکفتند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️شکفم 📤 ️شکفی 📤 ️شکفد 📤 ️شکفیم 📤 ️شکفید 📤 ️شکفند 📤
آستانیک هی‌شکفم هی‌شکفی هی‌شکفد هی‌شکفیم هی‌شکفید هی‌شکفند
شروعیک تی‌شکفم تی‌شکفی تی‌شکفد تی‌شکفیم تی‌شکفید تی‌شکفند
جاریک فی‌شکفم فی‌شکفی فی‌شکفد فی‌شکفیم فی‌شکفید فی‌شکفند
فرجامیک وی‌شکفم وی‌شکفی وی‌شکفد وی‌شکفیم وی‌شکفید وی‌شکفند
پایانیک دی‌شکفم دی‌شکفی دی‌شکف دی‌شکفیم دی‌شکفید دی‌شکفند
پیوستیک پی‌شکفم پی‌شکفی پی‌شکفد پی‌شکفیم پی‌شکفید پی‌شکفند
روالیک می‌شکفم می‌شکفی می‌شکفد می‌شکفیم می‌شکفید می‌شکفند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️شکفینم 📤 ️شکفینی 📤 ️شکفیند 📤 ️شکفینیم 📤 ️شکفینید 📤 ️شکفینند 📤
آستانیک هی‌شکفینم هی‌شکفینی هی‌شکفیند هی‌شکفینیم هی‌شکفینید هی‌شکفینند
شروعیک تی‌شکفینم تی‌شکفینی تی‌شکفیند تی‌شکفینیم تی‌شکفینید تی‌شکفینند
جاریک فی‌شکفینم فی‌شکفینی فی‌شکفیند فی‌شکفینیم فی‌شکفینید فی‌شکفینند
فرجامیک وی‌شکفینم وی‌شکفینی وی‌شکفیند وی‌شکفینیم وی‌شکفینید وی‌شکفینند
پایانیک دی‌شکفینم دی‌شکفینی دی‌شکفیند دی‌شکفینیم دی‌شکفینید دی‌شکفینند
پیوستیک پی‌شکفینم پی‌شکفینی پی‌شکفیند پی‌شکفینیم پی‌شکفینید پی‌شکفینند
روالیک می‌شکفینم می‌شکفینی می‌شکفیند می‌شکفینیم می‌شکفینید می‌شکفینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بشکفتم 📤 ️بشکفتی 📤 ️بشکفت 📤 ️بشکفتیم 📤 ️بشکفتید 📤 ️بشکفتند 📤
شروعیک بتی‌شکفتم بتی‌شکفتی بتی‌شکفت بتی‌شکفتیم بتی‌شکفتید بتی‌شکفتند
پایانیک بدی‌شکفتم بدی‌شکفتی بدی‌شکفت بدی‌شکفتیم بدی‌شکفتید بدی‌شکفتند
پیوستیک بپی‌شکفتم بپی‌شکفتی بپی‌شکفت بپی‌شکفتیم بپی‌شکفتید بپی‌شکفتند
روالیک بمی‌شکفتم بمی‌شکفتی بمی‌شکفت بمی‌شکفتیم بمی‌شکفتید بمی‌شکفتند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بشکفم 📤 ️بشکفی 📤 ️بشکفد 📤 ️بشکفیم 📤 ️بشکفید 📤 ️بشکفند 📤
شروعیک بتی‌شکفم بتی‌شکفی بتی‌شکفد بتی‌شکفیم بتی‌شکفید بتی‌شکفند
پایانیک بدی‌شکفم بدی‌شکفی بدی‌شکفد بدی‌شکفیم بدی‌شکفید بدی‌شکفند
پیوستیک بپی‌شکفم بپی‌شکفی بپی‌شکفد بپی‌شکفیم بپی‌شکفید بپی‌شکفند
روالیک بمی‌شکفم بمی‌شکفی بمی‌شکفد بمی‌شکفیم بمی‌شکفید بمی‌شکفند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بشکفینم 📤 ️بشکفینی 📤 ️بشکفیند 📤 ️بشکفینیم 📤 ️بشکفینید 📤 ️بشکفینند 📤
شروعیک بتی‌شکفینم بتی‌شکفینی بتی‌شکفیند بتی‌شکفینیم بتی‌شکفینید بتی‌شکفینند
پایانیک بدی‌شکفینم بدی‌شکفینی بدی‌شکفیند بدی‌شکفینیم بدی‌شکفینید بدی‌شکفینند
پیوستیک بپی‌شکفینم بپی‌شکفینی بپی‌شکفیند بپی‌شکفینیم بپی‌شکفینید بپی‌شکفینند
روالیک بمی‌شکفینم بمی‌شکفینی بمی‌شکفیند بمی‌شکفینیم بمی‌شکفینید بمی‌شکفینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بشکف 📤 ️بشکفید 📤
نهی ️نشکف 📤 ️نشکفید 📤
هم‌مصدرهای «شکفتن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن