آشکاریدن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
مصدر[ویرایش]
- فرایند دریافتپذیر/نمایان کردن چیزی برای ذهن؛ آشکار کردن:
- آشکاریدن عیب دیگران پسندیده نیست.
فعل[ویرایش]
آشکاریدن
- /آشْکاریدَنْ/
- چیزی را برای ذهن دریافتپذیر/نمایان کردن؛ آشکار کردن:
- او با حلیدن (تحلیل) وضعیت، علت بروز مشکل را آشکارید.
- درواقع دانشمندان فیزیک، با کشف رابطهها، علت بروز پدیدهها را میآشکارند.
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | آشکاریدن | ||||||
بن ماضی | آشکارید | ||||||
بن مضارع | آشکار | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | آشکاریدم | آشکاریدی | آشکارید | آشکاریدیم | آشکاریدید | آشکاریدند | |
استمراری | میآشکاریدم | میآشکاریدی | میآشکارید | میآشکاریدیم | میآشکاریدید | میآشکاریدند | |
کامل | آشکاریدهبودم | آشکاریدهبودی | آشکاریدهبود | آشکاریدهبودیم | آشکاریدهبودید | آشکاریدهبودند | |
التزامی | آشکاریدهباشم | آشکاریدهباشی | آشکاریدهباشد | آشکاریدهباشیم | آشکاریدهباشید | آشکاریدهباشند | |
مستمر | داشتم میآشکاریدم | داشتی میآشکاریدی | داشت میآشکارید | داشتیم میآشکاریدیم | داشتید میآشکاریدید | داشتند میآشکاریدند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | آشکارم | آشکاری | آشکارد | آشکاریم | آشکارید | آشکارند | |
استمراری | میآشکارم | میآشکاری | میآشکارد | میآشکاریم | میآشکارید | میآشکارند | |
کامل | آشکاریدهام | آشکاریدهای | آشکاریدهاست/آشکاریده | آشکاریدهایم | آشکاریدهاید | آشکاریدهاند | |
ملموس | دارم میآشکارم | داری میآشکاری | دارد میآشکارد | داریم میآشکاریم | دارید میآشکارید | دارند میآشکارند | |
التزامی | بآشکارم | بآشکاری | بآشکارد | بآشکاریم | بآشکارید | بآشکارند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم آشکارید | خواهی آشکارید | خواهد آشکارید | خواهیم آشکارید | خواهید آشکارید | خواهند آشکارید | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بآشکار | بآشکارید | |||||
نهی | نآشکار | نآشکارید |