آقاپرستی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /آقا/پَرستی/
اسم مرکب
[ویرایش]آقاپرستی
- (منسوخ): خدمت به سرور، عمل آقاپرست.
- محض دولتخواهی و آقاپرستی. «نظامالسلطنه»
مترادفها
[ویرایش]- آقا، آقای، آقایی، آقازاده، آقاسی، آقامنش، آقایان، آقاپسر، آقاجان، آقامعلی، آقاباجی، آقابالاسر، آقاشدن، آقابزرگ، آقایخودبودن
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن