خریدن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /خَریدَن/
مصدر فعل متعدی[ویرایش]
خریدن
- در برابر پرداخت پول یا کالایب، کالایی را از آن خود کردن،.
- (گفتگو): مثل برده کسی را کاملا در اختیار داشتن.
ریشه شناسی۲[ویرایش]
خُریدَن
زبان دیگر[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- عربی
فعل[ویرایش]
- نجات دادن.
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | خریدن | ||||||
بن ماضی | خرید | ||||||
بن مضارع | خر | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | خریدم | خریدی | خرید | خریدیم | خریدید | خریدند | |
استمراری | میخریدم | میخریدی | میخرید | میخریدیم | میخریدید | میخریدند | |
کامل | خریدهبودم | خریدهبودی | خریدهبود | خریدهبودیم | خریدهبودید | خریدهبودند | |
التزامی | خریدهباشم | خریدهباشی | خریدهباشد | خریدهباشیم | خریدهباشید | خریدهباشند | |
مستمر | داشتم میخریدم | داشتی میخریدی | داشت میخرید | داشتیم میخریدیم | داشتید میخریدید | داشتند میخریدند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | خرم | خری | خرد | خریم | خرید | خرند | |
استمراری | میخرم | میخری | میخرد | میخریم | میخرید | میخرند | |
کامل | خریدهام | خریدهای | خریدهاست/خریده | خریدهایم | خریدهاید | خریدهاند | |
ملموس | دارم میخرم | داری میخری | دارد میخرد | داریم میخریم | دارید میخرید | دارند میخرند | |
التزامی | بخرم | بخری | بخرد | بخریم | بخرید | بخرند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم خرید | خواهی خرید | خواهد خرید | خواهیم خرید | خواهید خرید | خواهند خرید | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بخر | بخرید | |||||
نهی | نخر | نخرید |
––––