پرش به محتوا

خستن

از ویکی‌واژه

(خَ تَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. مجروح کردن.

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. آزرده شدن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  1. خَ تَ

فعل

[ویرایش]
  1. خستن


هَمْصَدْرْهای «خستن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
خست خس خسین[📍]
فعل‌های «خستن»
عملواژه‌های «خستن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️خستم 📤 ️خستی 📤 ️خست 📤 ️خستیم 📤 ️خستید 📤 ️خستند 📤
آستانیک هی‌خستم هی‌خستی هی‌خست هی‌خستیم هی‌خستید هی‌خستند
شروعیک تی‌خستم تی‌خستی تی‌خست تی‌خستیم تی‌خستید تی‌خستند
جاریک فی‌خستم فی‌خستی فی‌خست فی‌خستیم فی‌خستید فی‌خستند
فرجامیک وی‌خستم وی‌خستی وی‌خست وی‌خستیم وی‌خستید وی‌خستند
پایانیک دی‌خستم دی‌خستی دی‌خست دی‌خستیم دی‌خستید دی‌خستند
پیوستیک پی‌خستم پی‌خستی پی‌خست پی‌خستیم پی‌خستید پی‌خستند
روالیک می‌خستم می‌خستی می‌خست می‌خستیم می‌خستید می‌خستند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️خسم 📤 ️خسی 📤 ️خسد 📤 ️خسیم 📤 ️خسید 📤 ️خسند 📤
آستانیک هی‌خسم هی‌خسی هی‌خسد هی‌خسیم هی‌خسید هی‌خسند
شروعیک تی‌خسم تی‌خسی تی‌خسد تی‌خسیم تی‌خسید تی‌خسند
جاریک فی‌خسم فی‌خسی فی‌خسد فی‌خسیم فی‌خسید فی‌خسند
فرجامیک وی‌خسم وی‌خسی وی‌خسد وی‌خسیم وی‌خسید وی‌خسند
پایانیک دی‌خسم دی‌خسی دی‌خس دی‌خسیم دی‌خسید دی‌خسند
پیوستیک پی‌خسم پی‌خسی پی‌خسد پی‌خسیم پی‌خسید پی‌خسند
روالیک می‌خسم می‌خسی می‌خسد می‌خسیم می‌خسید می‌خسند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️خسینم 📤 ️خسینی 📤 ️خسیند 📤 ️خسینیم 📤 ️خسینید 📤 ️خسینند 📤
آستانیک هی‌خسینم هی‌خسینی هی‌خسیند هی‌خسینیم هی‌خسینید هی‌خسینند
شروعیک تی‌خسینم تی‌خسینی تی‌خسیند تی‌خسینیم تی‌خسینید تی‌خسینند
جاریک فی‌خسینم فی‌خسینی فی‌خسیند فی‌خسینیم فی‌خسینید فی‌خسینند
فرجامیک وی‌خسینم وی‌خسینی وی‌خسیند وی‌خسینیم وی‌خسینید وی‌خسینند
پایانیک دی‌خسینم دی‌خسینی دی‌خسیند دی‌خسینیم دی‌خسینید دی‌خسینند
پیوستیک پی‌خسینم پی‌خسینی پی‌خسیند پی‌خسینیم پی‌خسینید پی‌خسینند
روالیک می‌خسینم می‌خسینی می‌خسیند می‌خسینیم می‌خسینید می‌خسینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بخستم 📤 ️بخستی 📤 ️بخست 📤 ️بخستیم 📤 ️بخستید 📤 ️بخستند 📤
شروعیک بتی‌خستم بتی‌خستی بتی‌خست بتی‌خستیم بتی‌خستید بتی‌خستند
پایانیک بدی‌خستم بدی‌خستی بدی‌خست بدی‌خستیم بدی‌خستید بدی‌خستند
پیوستیک بپی‌خستم بپی‌خستی بپی‌خست بپی‌خستیم بپی‌خستید بپی‌خستند
روالیک بمی‌خستم بمی‌خستی بمی‌خست بمی‌خستیم بمی‌خستید بمی‌خستند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بخسم 📤 ️بخسی 📤 ️بخسد 📤 ️بخسیم 📤 ️بخسید 📤 ️بخسند 📤
شروعیک بتی‌خسم بتی‌خسی بتی‌خسد بتی‌خسیم بتی‌خسید بتی‌خسند
پایانیک بدی‌خسم بدی‌خسی بدی‌خسد بدی‌خسیم بدی‌خسید بدی‌خسند
پیوستیک بپی‌خسم بپی‌خسی بپی‌خسد بپی‌خسیم بپی‌خسید بپی‌خسند
روالیک بمی‌خسم بمی‌خسی بمی‌خسد بمی‌خسیم بمی‌خسید بمی‌خسند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بخسینم 📤 ️بخسینی 📤 ️بخسیند 📤 ️بخسینیم 📤 ️بخسینید 📤 ️بخسینند 📤
شروعیک بتی‌خسینم بتی‌خسینی بتی‌خسیند بتی‌خسینیم بتی‌خسینید بتی‌خسینند
پایانیک بدی‌خسینم بدی‌خسینی بدی‌خسیند بدی‌خسینیم بدی‌خسینید بدی‌خسینند
پیوستیک بپی‌خسینم بپی‌خسینی بپی‌خسیند بپی‌خسینیم بپی‌خسینید بپی‌خسینند
روالیک بمی‌خسینم بمی‌خسینی بمی‌خسیند بمی‌خسینیم بمی‌خسینید بمی‌خسینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بخس 📤 ️بخسید 📤
نهی ️نخس 📤 ️نخسید 📤
هم‌مصدرهای «خستن»