پرش به محتوا

دعوت

از ویکی‌واژه

(دَ وَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  1. دعوة

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. خواندن، خواندن کسی به مهمانی یا جایی.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

invito

انگلیسی
invitation

معنای لفظی

[ویرایش]

دعوت در فرهنگ دکتر معین

[ویرایش]

دعوت da'vat یعنی: 1- (مص م.) خواندن. 2- راه نمودن. 3- به ضیافت یا برای کاری خواستن. 4-(اِمص.) راهنمایی، رهبری. (فرهنگ فارسی دکتر محمد معین)

دعوت در لغتنامهٔ دهخدا

[ویرایش]

دعوة. خواندن . خواهش و طلب . (ناظم الاطباء)

  1. .

خواندن کسی را برای دادن طعام و غیره . (غیاث ) (از آنندراج ) . خواهش ِ آمدن کردن از کسی جهت طعام و جز آن و درخواست و خواهانی جهت ضیافت و مهمانی. (ناظم الاطباء) . به ضیافت یا برای کاری خواستن . به مهمانی خواندن . به طعام خواندن . به میهمانی خواستن . (یادداشت مرحوم دهخدا)

این حکایت بگویم ... که وزیری با بزرگی احمد حسن به تعزیت و دعوت نزدیک وی رفتی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 346)

. آهنگ دعوت او کردند. (گلستان سعدی) . دعوتش را اجابت کردم .(گلستان)

  1. .

معادل انگلیسی دعوت

[ویرایش]

دعوت /da'vat/ اسم: فراخوان

invitation, invite, trat, bid, summons (فرهنگ پیشرو آریان پور، دکتر منوچهر آریان پور کاشانی)

خاستگاه عبارت و لغات هم‌خانواده‌اش

[ویرایش]

این لغت در اصل، عربی و از ریشهٔ «د ع و» است.

تعدادی از لغات هم‌خانواده با «دعوت» که در فارسی نیز به کار می‌روند :

ادعاء: دعوی کردن، نسب و نام خویش بر خصم شمردن در کارزار، آرزو کردن

دعا: نیایش، طلب حاجت از خدا

دعوا (دعوی)

جنگ و نزاع، داد خواهی

معنای محاوره‌ای

[ویرایش]
  1. بین معانی مختلف واژهٔ دعوت، آن‌چه که بیشتر مردم ایران در مکالمه و محاوره برای این کلمه در نظر دارند همان «کسی را برای مراسمی خاصی مثل میهمانی یا برای برای انجام کاری فراخواندن است»
  1. مثلا:
  1. علی برادرش را برای شام دعوت کرد.
  1. یک شرکت او را به همکاری دعوت کرد .

معنای عرفانی

[ویرایش]

«دعوت را دارای هفت منزلت دانسته‌اند: رسول، نبی، امام، حجت، داعی، مأذون و مستجیب. این هفت منزلت مطابق است با هفت نور جسمانی یعنی سیارات هفتگانه؛ و هفت نور ابدی ازلی؛ و هفت صفت انسانی یعنی: علم، قدرت، ادراک، فعل، اراده و بقاء.

نسفی گوید: بدانکه دعوت انبیاء و تربیت اولیاء از جهت آن است که تا مردم بر اقوال نیک و افعال نیک و اخلاق نیک ملازمت کنند، تا ظاهر ایشان راست شود، که تا ظاهر راست نشود باطن راست نگردد.

به نظر اهل الله و اهل صفا، دعوت آن نبود که شقی را سعادت بخشند و نامستعد را مستعد کنند و حقیقت چیزها بر مردم آشکار گردانند؛ بلکه دعوت و تربیت آن باشد که عادتهای بد از میان مردمان بردارند و زندگی کردن و تدبیر معاش بر مردم سهل و آسان کنند و مردم را با یکدیگر دوست و بر یکدیگر مشفق گردانند، و سعی کنند تا مردم با یکدیگر راست گفتار و راست‌کردار شوند.» (فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی دکتر سید جعفر سجادی)