دمایدن

فارسی

مصدر

• /دَمایْدَنْ/ دمایـ + دن

1. فرایند تغییر دادن دما؛ تغییر دما دادن:

   دمایدن میله آهنی باعث تغییر طولش می‌شود.

فعل

دمایدن

• /دَمایْدَنْ/

1. دمای چیزی را تغییر دادن؛ تغییر دما دادن:

   اگر یه شی جامد را بدماییم، طولش تغییر می‌کند.

فعل‌ها
بن واژه			دمایدن
بن ماضی			دماید
بن مضارع			دمای
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	دمایدم	دمایدی	دماید	دمایدیم	دمایدید	دمایدند
	استمراری	می‌دمایدم	می‌دمایدی	می‌دماید	می‌دمایدیم	می‌دمایدید	می‌دمایدند
	کامل	دمایده بودم	دمایده بودی	دمایده بود	دمایده بودیم	دمایده بودید	دمایده بودند
	التزامی	دمایده باشم	دمایده باشی	دمایده باشد	دمایده باشیم	دمایده باشید	دمایده باشند
	مستمر	داشتم می‌دمایدم	داشتی می‌دمایدی	داشت می‌دماید	داشتیم می‌دمایدیم	داشتید می‌دمایدید	داشتند می‌دمایدند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	دمایم	دمایی	دماید	دماییم	دمایید	دمایند
	استمراری	می‌دمایم	می‌دمایی	می‌دماید	می‌دماییم	می‌دمایید	می‌دمایند
	کامل	دمایده‌ام	دمایده‌ای	دمایده/دمایده‌است	دمایده‌ایم	دمایده‌اید	دمایده‌اند
	ملموس	دارم می‌دمایم	داری می‌دمایی	دارد می‌دماید	داریم می‌دماییم	دارید می‌دمایید	دارند می‌دمایند
	التزامی	بدمایم	بدمایی	بدماید	بدماییم	بدمایید	بدمایند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم دماید	خواهی دماید	خواهد دماید	خواهیم دماید	خواهید دماید	خواهند دماید
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بدمای			بدمایید
	نهی		ندمای			ندمایید

برگردان

تغییر دادن دما

• انگلیسی: changing the temperature (en)