روسواردن

فارسی

ریشه‌شناسی

رو + سواردن

مصدر گذرا

1. کنترلیدن چیزی با عوض کردن (عوضیدن) عملکردش:

   چندتا از متدهای کلاس هه را در زیرکلاس هه روسواردم.

صرف فعل

روسواردن [روسَوارْدَنْ]

‎

گردانش فارسی
بن واژه			روسواردن
بن ماضی			روسوارد
بن مضارع			روسوار
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او/آن	ما	شما	آنها/ایشان
	ساده	روسواردم	روسواردی	روسوارد	روسواردیم	روسواردید	روسواردند
	استمراری	می‌روسواردم	می‌روسواردی	می‌روسوارد	می‌روسواردیم	می‌روسواردید	می‌روسواردند
	کامل	روسوارده‌بودم	روسوارده‌بودی	روسوارده‌بود	روسوارده‌بودیم	روسوارده‌بودید	روسوارده‌بودند
	التزامی	روسوارده‌باشم	روسوارده‌باشی	روسوارده‌باشد	روسوارده‌باشیم	روسوارده‌باشید	روسوارده‌باشند
	مستمر	داشتم می‌روسواردم	داشتی می‌روسواردی	داشت می‌روسوارد	داشتیم می‌روسواردیم	داشتید می‌روسواردید	داشتند می‌روسواردند
حال		من	تو	او/آن	ما	شما	آنها/ایشان
	ساده	روسوارم	روسواری	روسوارد	روسواریم	روسوارید	روسوارند
	استمراری	می‌روسوارم	می‌روسواری	می‌روسوارد	می‌روسواریم	می‌روسوارید	می‌روسوارند
	کامل	روسوارده‌ام	روسوارده‌ای	روسوارده‌است/روسوارده	روسوارده‌ایم	روسوارده‌اید	روسوارده‌اند
	ملموس	دارم می‌روسوارم	داری می‌روسواری	دارد می‌روسوارد	داریم می‌روسواریم	دارید می‌روسوارید	دارند می‌روسوارند
	التزامی	بروسوارم	بروسواری	بروسوارد	بروسواریم	بروسوارید	بروسوارند
آینده		من	تو	او/آن	ما	شما	آنها/ایشان
		خواهم روسوارد	خواهی روسوارد	خواهد روسوارد	خواهیم روسوارد	خواهید روسوارد	خواهند روسوارد
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بروسوار			بروسوارید
	نهی		نروسوار			نروسوارید

برگردان

عوضیدن عملکرد

• انگلیسی: override (en)