فروختن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(فُ تَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر متعدی[ویرایش]
- دادن کالا به کسی در مقابل دریافت پول.
- وانمود کردن، به رخ کشیدن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.) (م
صفت مرکب[ویرایش]
- نک افروختن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
فعل[ویرایش]
- دادن کالا به کسی در مقابل دریافت پول. در اوستا ظاهرا فروخش به معنی صدا کردن و به معرض فروش گذاشتن، در پهلوی فرختن. چیزی را در قبال پولی به ديگری دادن. مقابل خريدن
- وانمود کردن، به رخ کشیدن
- افروختن. روشن شدن آتش و غيره. فروزش. مشتعل شدن. مخفف افروختن
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | فروختن | ||||||
بن ماضی | فروخت | ||||||
بن مضارع | فروش | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | فروختم | فروختی | فروخت | فروختیم | فروختید | فروختند | |
استمراری | میفروختم | میفروختی | میفروخت | میفروختیم | میفروختید | میفروختند | |
کامل | فروختهبودم | فروختهبودی | فروختهبود | فروختهبودیم | فروختهبودید | فروختهبودند | |
التزامی | فروختهباشم | فروختهباشی | فروختهباشد | فروختهباشیم | فروختهباشید | فروختهباشند | |
مستمر | داشتم میفروختم | داشتی میفروختی | داشت میفروخت | داشتیم میفروختیم | داشتید میفروختید | داشتند میفروختند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | فروشم | فروشی | فروشد | فروشیم | فروشید | فروشند | |
استمراری | میفروشم | میفروشی | میفروشد | میفروشیم | میفروشید | میفروشند | |
کامل | فروختهام | فروختهای | فروختهاست/فروخته | فروختهایم | فروختهاید | فروختهاند | |
ملموس | دارم میفروشم | داری میفروشی | دارد میفروشد | داریم میفروشیم | دارید میفروشید | دارند میفروشند | |
التزامی | بفروشم | بفروشی | بفروشد | بفروشیم | بفروشید | بفروشند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم فروخت | خواهی فروخت | خواهد فروخت | خواهیم فروخت | خواهید فروخت | خواهند فروخت | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بفروش | بفروشید | |||||
نهی | نفروش | نفروشید |
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
فعل[ویرایش]
- انگلیسی
- vend