پرش به محتوا

فروختن

از ویکی‌واژه

جهیدن

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /فُروختَن/
می خندیدند

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

فروختن

  1. دادن کالا به کسی در مقابل دریافت پول. در اوستا ظاهرا فروخش به معنی صدا کردن و به معرض فروش گذاشتن، در پهلوی فرختن. چیزی را در قبال پولی به ديگری دادن. مقابل خريدن
  2. نک افروختن. روشن شدن آتش و غيره. فروزش. مشتعل شدن.
  3. وانمود کردن، به رخ کشیدن.


هَمْصَدْرْهای «فروختن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
فروخت فروش فروشین[📍]
فعل‌های «فروختن»
عملواژه‌های «فروختن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️فروختم 📤 ️فروختی 📤 ️فروخت 📤 ️فروختیم 📤 ️فروختید 📤 ️فروختند 📤
آستانیک هی‌فروختم هی‌فروختی هی‌فروخت هی‌فروختیم هی‌فروختید هی‌فروختند
شروعیک تی‌فروختم تی‌فروختی تی‌فروخت تی‌فروختیم تی‌فروختید تی‌فروختند
جاریک فی‌فروختم فی‌فروختی فی‌فروخت فی‌فروختیم فی‌فروختید فی‌فروختند
فرجامیک وی‌فروختم وی‌فروختی وی‌فروخت وی‌فروختیم وی‌فروختید وی‌فروختند
پایانیک دی‌فروختم دی‌فروختی دی‌فروخت دی‌فروختیم دی‌فروختید دی‌فروختند
پیوستیک پی‌فروختم پی‌فروختی پی‌فروخت پی‌فروختیم پی‌فروختید پی‌فروختند
روالیک می‌فروختم می‌فروختی می‌فروخت می‌فروختیم می‌فروختید می‌فروختند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️فروشم 📤 ️فروشی 📤 ️فروشد 📤 ️فروشیم 📤 ️فروشید 📤 ️فروشند 📤
آستانیک هی‌فروشم هی‌فروشی هی‌فروشد هی‌فروشیم هی‌فروشید هی‌فروشند
شروعیک تی‌فروشم تی‌فروشی تی‌فروشد تی‌فروشیم تی‌فروشید تی‌فروشند
جاریک فی‌فروشم فی‌فروشی فی‌فروشد فی‌فروشیم فی‌فروشید فی‌فروشند
فرجامیک وی‌فروشم وی‌فروشی وی‌فروشد وی‌فروشیم وی‌فروشید وی‌فروشند
پایانیک دی‌فروشم دی‌فروشی دی‌فروش دی‌فروشیم دی‌فروشید دی‌فروشند
پیوستیک پی‌فروشم پی‌فروشی پی‌فروشد پی‌فروشیم پی‌فروشید پی‌فروشند
روالیک می‌فروشم می‌فروشی می‌فروشد می‌فروشیم می‌فروشید می‌فروشند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️فروشینم 📤 ️فروشینی 📤 ️فروشیند 📤 ️فروشینیم 📤 ️فروشینید 📤 ️فروشینند 📤
آستانیک هی‌فروشینم هی‌فروشینی هی‌فروشیند هی‌فروشینیم هی‌فروشینید هی‌فروشینند
شروعیک تی‌فروشینم تی‌فروشینی تی‌فروشیند تی‌فروشینیم تی‌فروشینید تی‌فروشینند
جاریک فی‌فروشینم فی‌فروشینی فی‌فروشیند فی‌فروشینیم فی‌فروشینید فی‌فروشینند
فرجامیک وی‌فروشینم وی‌فروشینی وی‌فروشیند وی‌فروشینیم وی‌فروشینید وی‌فروشینند
پایانیک دی‌فروشینم دی‌فروشینی دی‌فروشیند دی‌فروشینیم دی‌فروشینید دی‌فروشینند
پیوستیک پی‌فروشینم پی‌فروشینی پی‌فروشیند پی‌فروشینیم پی‌فروشینید پی‌فروشینند
روالیک می‌فروشینم می‌فروشینی می‌فروشیند می‌فروشینیم می‌فروشینید می‌فروشینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بفروختم 📤 ️بفروختی 📤 ️بفروخت 📤 ️بفروختیم 📤 ️بفروختید 📤 ️بفروختند 📤
شروعیک بتی‌فروختم بتی‌فروختی بتی‌فروخت بتی‌فروختیم بتی‌فروختید بتی‌فروختند
پایانیک بدی‌فروختم بدی‌فروختی بدی‌فروخت بدی‌فروختیم بدی‌فروختید بدی‌فروختند
پیوستیک بپی‌فروختم بپی‌فروختی بپی‌فروخت بپی‌فروختیم بپی‌فروختید بپی‌فروختند
روالیک بمی‌فروختم بمی‌فروختی بمی‌فروخت بمی‌فروختیم بمی‌فروختید بمی‌فروختند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بفروشم 📤 ️بفروشی 📤 ️بفروشد 📤 ️بفروشیم 📤 ️بفروشید 📤 ️بفروشند 📤
شروعیک بتی‌فروشم بتی‌فروشی بتی‌فروشد بتی‌فروشیم بتی‌فروشید بتی‌فروشند
پایانیک بدی‌فروشم بدی‌فروشی بدی‌فروشد بدی‌فروشیم بدی‌فروشید بدی‌فروشند
پیوستیک بپی‌فروشم بپی‌فروشی بپی‌فروشد بپی‌فروشیم بپی‌فروشید بپی‌فروشند
روالیک بمی‌فروشم بمی‌فروشی بمی‌فروشد بمی‌فروشیم بمی‌فروشید بمی‌فروشند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بفروشینم 📤 ️بفروشینی 📤 ️بفروشیند 📤 ️بفروشینیم 📤 ️بفروشینید 📤 ️بفروشینند 📤
شروعیک بتی‌فروشینم بتی‌فروشینی بتی‌فروشیند بتی‌فروشینیم بتی‌فروشینید بتی‌فروشینند
پایانیک بدی‌فروشینم بدی‌فروشینی بدی‌فروشیند بدی‌فروشینیم بدی‌فروشینید بدی‌فروشینند
پیوستیک بپی‌فروشینم بپی‌فروشینی بپی‌فروشیند بپی‌فروشینیم بپی‌فروشینید بپی‌فروشینند
روالیک بمی‌فروشینم بمی‌فروشینی بمی‌فروشیند بمی‌فروشینیم بمی‌فروشینید بمی‌فروشینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بفروش 📤 ️بفروشید 📤
نهی ️نفروش 📤 ️نفروشید 📤
هم‌مصدرهای «فروختن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین