ماندن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(دَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر لازم[ویرایش]
- اقامت کردن.
- عقب افتادن.
- درمانده و ناتوان شدن.
- شبیه بودن، مانند بودن.
- تعجب کردن.
- شکیبیدن، صبر کردن.
مصدر متعدی[ویرایش]
- سپردن، واگذاردن.
- باقی گذاشتن، به جا گذاشتن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
این سرواژه نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
آوایش[ویرایش]
- دَ
فعل[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
- آلمانی: -----
- اسپانیایی: -----
- انگلیسی: stay
- ایتالیایی: -----
- پرتغالی: -----
- روسی: -----
- فرانسوی: -----
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | ماندن | ||||||
بن ماضی | ماند | ||||||
بن مضارع | مان | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | ماندم | ماندی | ماند | ماندیم | ماندید | ماندند | |
استمراری | میماندم | میماندی | میماند | میماندیم | میماندید | میماندند | |
کامل | ماندهبودم | ماندهبودی | ماندهبود | ماندهبودیم | ماندهبودید | ماندهبودند | |
التزامی | ماندهباشم | ماندهباشی | ماندهباشد | ماندهباشیم | ماندهباشید | ماندهباشند | |
مستمر | داشتم میماندم | داشتی میماندی | داشت میماند | داشتیم میماندیم | داشتید میماندید | داشتند میماندند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | مانم | مانی | ماند | مانیم | مانید | مانند | |
استمراری | میمانم | میمانی | میماند | میمانیم | میمانید | میمانند | |
کامل | ماندهام | ماندهای | ماندهاست/مانده | ماندهایم | ماندهاید | ماندهاند | |
ملموس | دارم میمانم | داری میمانی | دارد میماند | داریم میمانیم | دارید میمانید | دارند میمانند | |
التزامی | بمانم | بمانی | بماند | بمانیم | بمانید | بمانند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم ماند | خواهی ماند | خواهد ماند | خواهیم ماند | خواهید ماند | خواهند ماند | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بمان | بمانید | |||||
نهی | نمان | نمانید |
- ایتالیایی
فعل[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- subsist