پرش به محتوا

مدان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

اسم خاص

[ویرایش]
  1. دهی است از دهستان الموت، بخش معلم کلایه شهرستان قزوین. در ۱۵ هزار گزی جنوب شرقی معلم کلایه و ۶۱ هزار گزی راه عمومی و در منطقه کوهستانی سردسیری واقع و دارای ۲۳۸ تن سکنه است. آبش از رودخانه آوه و محصولش غلات، برنج و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله‌داری و جاجیم‌بافی است.
  2. نام بتی از بتهای عرب جاهلی است.

صفت

[ویرایش]

مَ

  1. مرد وامدار یا آنکه بر او وام بسیار باشد.

مِ

  1. آب سخت شور.

مُ

  1. آنکه پیش‌فروش کند و مدیون باشد و آن را که به دین گیرند. مُدّان. مدیون. مدین. که بر او وامی است یا قرض بسیار دارد
  2. حکم و قضاوت کرده شده.