پرش به محتوا

نمایاندن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /نَمایاندَن/

مصدر متعدی

[ویرایش]

نمایاندن

  1. نشان دادن، آشکار ساختن.

فعل

[ویرایش]
  1. نشان دادن، نمودن.


هَمْصَدْرْهای «نمایاندن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
نمایاند نمای نمایین[📍]
فعل‌های «نمایاندن»
عملواژه‌های «نمایاندن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️نمایاندم 📤 ️نمایاندی 📤 ️نمایاند 📤 ️نمایاندیم 📤 ️نمایاندید 📤 ️نمایاندند 📤
آستانیک هی‌نمایاندم هی‌نمایاندی هی‌نمایاند هی‌نمایاندیم هی‌نمایاندید هی‌نمایاندند
شروعیک تی‌نمایاندم تی‌نمایاندی تی‌نمایاند تی‌نمایاندیم تی‌نمایاندید تی‌نمایاندند
جاریک فی‌نمایاندم فی‌نمایاندی فی‌نمایاند فی‌نمایاندیم فی‌نمایاندید فی‌نمایاندند
فرجامیک وی‌نمایاندم وی‌نمایاندی وی‌نمایاند وی‌نمایاندیم وی‌نمایاندید وی‌نمایاندند
پایانیک دی‌نمایاندم دی‌نمایاندی دی‌نمایاند دی‌نمایاندیم دی‌نمایاندید دی‌نمایاندند
پیوستیک پی‌نمایاندم پی‌نمایاندی پی‌نمایاند پی‌نمایاندیم پی‌نمایاندید پی‌نمایاندند
روالیک می‌نمایاندم می‌نمایاندی می‌نمایاند می‌نمایاندیم می‌نمایاندید می‌نمایاندند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️نمایم 📤 ️نمایی 📤 ️نماید 📤 ️نماییم 📤 ️نمایید 📤 ️نمایند 📤
آستانیک هی‌نمایم هی‌نمایی هی‌نماید هی‌نماییم هی‌نمایید هی‌نمایند
شروعیک تی‌نمایم تی‌نمایی تی‌نماید تی‌نماییم تی‌نمایید تی‌نمایند
جاریک فی‌نمایم فی‌نمایی فی‌نماید فی‌نماییم فی‌نمایید فی‌نمایند
فرجامیک وی‌نمایم وی‌نمایی وی‌نماید وی‌نماییم وی‌نمایید وی‌نمایند
پایانیک دی‌نمایم دی‌نمایی دی‌نمای دی‌نماییم دی‌نمایید دی‌نمایند
پیوستیک پی‌نمایم پی‌نمایی پی‌نماید پی‌نماییم پی‌نمایید پی‌نمایند
روالیک می‌نمایم می‌نمایی می‌نماید می‌نماییم می‌نمایید می‌نمایند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️نمایینم 📤 ️نمایینی 📤 ️نماییند 📤 ️نمایینیم 📤 ️نمایینید 📤 ️نمایینند 📤
آستانیک هی‌نمایینم هی‌نمایینی هی‌نماییند هی‌نمایینیم هی‌نمایینید هی‌نمایینند
شروعیک تی‌نمایینم تی‌نمایینی تی‌نماییند تی‌نمایینیم تی‌نمایینید تی‌نمایینند
جاریک فی‌نمایینم فی‌نمایینی فی‌نماییند فی‌نمایینیم فی‌نمایینید فی‌نمایینند
فرجامیک وی‌نمایینم وی‌نمایینی وی‌نماییند وی‌نمایینیم وی‌نمایینید وی‌نمایینند
پایانیک دی‌نمایینم دی‌نمایینی دی‌نماییند دی‌نمایینیم دی‌نمایینید دی‌نمایینند
پیوستیک پی‌نمایینم پی‌نمایینی پی‌نماییند پی‌نمایینیم پی‌نمایینید پی‌نمایینند
روالیک می‌نمایینم می‌نمایینی می‌نماییند می‌نمایینیم می‌نمایینید می‌نمایینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بنمایاندم 📤 ️بنمایاندی 📤 ️بنمایاند 📤 ️بنمایاندیم 📤 ️بنمایاندید 📤 ️بنمایاندند 📤
شروعیک بتی‌نمایاندم بتی‌نمایاندی بتی‌نمایاند بتی‌نمایاندیم بتی‌نمایاندید بتی‌نمایاندند
پایانیک بدی‌نمایاندم بدی‌نمایاندی بدی‌نمایاند بدی‌نمایاندیم بدی‌نمایاندید بدی‌نمایاندند
پیوستیک بپی‌نمایاندم بپی‌نمایاندی بپی‌نمایاند بپی‌نمایاندیم بپی‌نمایاندید بپی‌نمایاندند
روالیک بمی‌نمایاندم بمی‌نمایاندی بمی‌نمایاند بمی‌نمایاندیم بمی‌نمایاندید بمی‌نمایاندند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بنمایم 📤 ️بنمایی 📤 ️بنماید 📤 ️بنماییم 📤 ️بنمایید 📤 ️بنمایند 📤
شروعیک بتی‌نمایم بتی‌نمایی بتی‌نماید بتی‌نماییم بتی‌نمایید بتی‌نمایند
پایانیک بدی‌نمایم بدی‌نمایی بدی‌نماید بدی‌نماییم بدی‌نمایید بدی‌نمایند
پیوستیک بپی‌نمایم بپی‌نمایی بپی‌نماید بپی‌نماییم بپی‌نمایید بپی‌نمایند
روالیک بمی‌نمایم بمی‌نمایی بمی‌نماید بمی‌نماییم بمی‌نمایید بمی‌نمایند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بنمایینم 📤 ️بنمایینی 📤 ️بنماییند 📤 ️بنمایینیم 📤 ️بنمایینید 📤 ️بنمایینند 📤
شروعیک بتی‌نمایینم بتی‌نمایینی بتی‌نماییند بتی‌نمایینیم بتی‌نمایینید بتی‌نمایینند
پایانیک بدی‌نمایینم بدی‌نمایینی بدی‌نماییند بدی‌نمایینیم بدی‌نمایینید بدی‌نمایینند
پیوستیک بپی‌نمایینم بپی‌نمایینی بپی‌نماییند بپی‌نمایینیم بپی‌نمایینید بپی‌نمایینند
روالیک بمی‌نمایینم بمی‌نمایینی بمی‌نماییند بمی‌نمایینیم بمی‌نمایینید بمی‌نمایینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بنمای 📤 ️بنمایید 📤
نهی ️ننمای 📤 ️ننمایید 📤
هم‌مصدرهای «نمایاندن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین