پساردن

فارسی

ریشه‌شناسی

پس- + آردن

مصدر متعدی

1. آوردن چیزهایی به ترتیب خاص:

   فهمید که چگونه کارت‌هایش را (در ورق بازی) پسارد تا پیروز شود.

   او توضیحید (توضیح داد) که چگونه گام‌های برنامه‌امان را پساریم تا از وقت‌مان بهتر استفیم (استفاده کنیم).

صرف فعل

پساردن [پَساردَنْ]

فعل‌ها
بن واژه			پساردن
بن ماضی			پسارد
بن مضارع			پسار
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	پساردم	پساردی	پسارد	پساردیم	پساردید	پساردند
	استمراری	می‌پساردم	می‌پساردی	می‌پسارد	می‌پساردیم	می‌پساردید	می‌پساردند
	کامل	پسارده بودم	پسارده بودی	پسارده بود	پسارده بودیم	پسارده بودید	پسارده بودند
	التزامی	پسارده باشم	پسارده باشی	پسارده باشد	پسارده باشیم	پسارده باشید	پسارده باشند
	مستمر	داشتم می‌پساردم	داشتی می‌پساردی	داشت می‌پسارد	داشتیم می‌پساردیم	داشتید می‌پساردید	داشتند می‌پساردند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	پسارم	پساری	پسارد	پساریم	پسارید	پسارند
	استمراری	می‌پسارم	می‌پساری	می‌پسارد	می‌پساریم	می‌پسارید	می‌پسارند
	کامل	پسارده‌ام	پسارده‌ای	پسارده/پسارده‌است	پسارده‌ایم	پسارده‌اید	پسارده‌اند
	ملموس	دارم می‌پسارم	داری می‌پساری	دارد می‌پسارد	داریم می‌پساریم	دارید می‌پسارید	دارند می‌پسارند
	التزامی	بپسارم	بپساری	بپسارد	بپساریم	بپسارید	بپسارند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم پسارد	خواهی پسارد	خواهد پسارد	خواهیم پسارد	خواهید پسارد	خواهند پسارد
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بپسار			بپسارید
	نهی		نپسار			نپسارید

برگردان

آوردن پشت هم

• فارسی: sequence (en)