چاپیزدن

فارسی

مصدر

• /چاپیزْدَنْ/ چاپ + ـیزدن

1. فرایند ایجادیدن چیزی با استفادن از یه فایل دیجیتالی:

   چاپیزدن شی‌های فیزیکی یکی از شگفتی‌های جهان امروز است.

فعل

چاپیزدن

• /چاپیزْدَنْ/

1. چیزی را از روی یه فایل دیجیتالی توسط یه دستگاه ایجادیدن (بوجود آوردن)؛ چاپ کردن:

   آن آچار هه را با چاپگر سه بعدی چاپیزده‌ام.

   سند هه را چاپیزده بود.

   منتظر بودم تا سندهایم را بچاپیزد.

فعل‌ها
بن واژه			چاپیزدن
بن ماضی			چاپیزد
بن مضارع			چاپیز
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	چاپیزدم	چاپیزدی	چاپیزد	چاپیزدیم	چاپیزدید	چاپیزدند
	استمراری	می‌چاپیزدم	می‌چاپیزدی	می‌چاپیزد	می‌چاپیزدیم	می‌چاپیزدید	می‌چاپیزدند
	کامل	چاپیزده بودم	چاپیزده بودی	چاپیزده بود	چاپیزده بودیم	چاپیزده بودید	چاپیزده بودند
	التزامی	چاپیزده باشم	چاپیزده باشی	چاپیزده باشد	چاپیزده باشیم	چاپیزده باشید	چاپیزده باشند
	مستمر	داشتم می‌چاپیزدم	داشتی می‌چاپیزدی	داشت می‌چاپیزد	داشتیم می‌چاپیزدیم	داشتید می‌چاپیزدید	داشتند می‌چاپیزدند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	چاپیزم	چاپیزی	چاپیزد	چاپیزیم	چاپیزید	چاپیزند
	استمراری	می‌چاپیزم	می‌چاپیزی	می‌چاپیزد	می‌چاپیزیم	می‌چاپیزید	می‌چاپیزند
	کامل	چاپیزده‌ام	چاپیزده‌ای	چاپیزده/چاپیزده‌است	چاپیزده‌ایم	چاپیزده‌اید	چاپیزده‌اند
	ملموس	دارم می‌چاپیزم	داری می‌چاپیزی	دارد می‌چاپیزد	داریم می‌چاپیزیم	دارید می‌چاپیزید	دارند می‌چاپیزند
	التزامی	بچاپیزم	بچاپیزی	بچاپیزد	بچاپیزیم	بچاپیزید	بچاپیزند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم چاپیزد	خواهی چاپیزد	خواهد چاپیزد	خواهیم چاپیزد	خواهید چاپیزد	خواهند چاپیزد
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بچاپیز			بچاپیزید
	نهی		نچاپیز			نچاپیزید

برگردان

ایجادیدن از روی فایل

• انگلیسی: print (en)