پرش به محتوا

چیرادن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

مصدر

[ویرایش]
  1. مصدر ناگذرای چیریدن؛ چیره شدن:
    چیرادن علی بر آزمون ورودی دانشگاه هه خیلی مهم بود.

فعل

[ویرایش]

چیرادن

  • /چیرادَنْ/
  1. فعل گذرای چیریدن؛ بر چیزی برترادن (برتری یافتن)؛ چیره شدن:
    با کلی تلاش و پشتکار، بر آزمون کارشناسی ارشد چیرادم.
    بنظرم، با کمی تمرکز و پشتکار می‌توان بر مشکل‌هان (مشکل‌ها) چیراد.


برگردان

[ویرایش]