پرش به محتوا

کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]

میکند

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

کردن

  1. انجام دادن، عمل کردن، به جا آوردن.
  2. ریختن، داخل کردن، ساختن، بنا کردن.

زبان دیگر

[ویرایش]

کُردی سورانی کردن

  1. باز کردن.



برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن