فرستادن
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /فِرِستادَن/
مصدر متعدی[ویرایش]
فرستادن
- روانه کردن، راهی کردن.
فعل[ویرایش]
- ارسال کردن.
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | فرستادن | ||||||
بن ماضی | فرستاد | ||||||
بن مضارع | فرست | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | فرستادم | فرستادی | فرستاد | فرستادیم | فرستادید | فرستادند | |
استمراری | میفرستادم | میفرستادی | میفرستاد | میفرستادیم | میفرستادید | میفرستادند | |
کامل | فرستاده بودم | فرستاده بودی | فرستاده بود | فرستاده بودیم | فرستاده بودید | فرستاده بودند | |
التزامی | فرستاده باشم | فرستاده باشی | فرستاده باشد | فرستاده باشیم | فرستاده باشید | فرستاده باشند | |
مستمر | داشتم میفرستادم | داشتی میفرستادی | داشت میفرستاد | داشتیم میفرستادیم | داشتید میفرستادید | داشتند میفرستادند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | فرستم | فرستی | فرستد | فرستیم | فرستید | فرستند | |
استمراری | میفرستم | میفرستی | میفرستد | میفرستیم | میفرستید | میفرستند | |
کامل | فرستادهام | فرستادهای | فرستاده/فرستادهاست | فرستادهایم | فرستادهاید | فرستادهاند | |
ملموس | دارم میفرستم | داری میفرستی | دارد میفرستد | داریم میفرستیم | دارید میفرستید | دارند میفرستند | |
التزامی | بفرستم | بفرستی | بفرستد | بفرستیم | بفرستید | بفرستند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم فرستاد | خواهی فرستاد | خواهد فرستاد | خواهیم فرستاد | خواهید فرستاد | خواهند فرستاد | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بفرست | بفرستید | |||||
نهی | نفرست | نفرستید |
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین