پرش به محتوا

پاشیدن

از ویکی‌واژه

ریختن

فارسی

[ویرایش]

(دَ)

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. ریختن، پراکنده کردن.

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. متلاشی شدن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

فعل

[ویرایش]
  1. افشاندن. گستردن. پخش کردن. پاش دادن. ریختن چیزی بشکل اجزای کوچک بر چیزی دیگر.


هَمْصَدْرْهای «پاشیدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
پاشید پاش پاشین[📍]
فعل‌های «پاشیدن»
عملواژه‌های «پاشیدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پاشیدم 📤 ️پاشیدی 📤 ️پاشید 📤 ️پاشیدیم 📤 ️پاشیدید 📤 ️پاشیدند 📤
آستانیک هی‌پاشیدم هی‌پاشیدی هی‌پاشید هی‌پاشیدیم هی‌پاشیدید هی‌پاشیدند
شروعیک تی‌پاشیدم تی‌پاشیدی تی‌پاشید تی‌پاشیدیم تی‌پاشیدید تی‌پاشیدند
جاریک فی‌پاشیدم فی‌پاشیدی فی‌پاشید فی‌پاشیدیم فی‌پاشیدید فی‌پاشیدند
فرجامیک وی‌پاشیدم وی‌پاشیدی وی‌پاشید وی‌پاشیدیم وی‌پاشیدید وی‌پاشیدند
پایانیک دی‌پاشیدم دی‌پاشیدی دی‌پاشید دی‌پاشیدیم دی‌پاشیدید دی‌پاشیدند
پیوستیک پی‌پاشیدم پی‌پاشیدی پی‌پاشید پی‌پاشیدیم پی‌پاشیدید پی‌پاشیدند
روالیک می‌پاشیدم می‌پاشیدی می‌پاشید می‌پاشیدیم می‌پاشیدید می‌پاشیدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پاشم 📤 ️پاشی 📤 ️پاشد 📤 ️پاشیم 📤 ️پاشید 📤 ️پاشند 📤
آستانیک هی‌پاشم هی‌پاشی هی‌پاشد هی‌پاشیم هی‌پاشید هی‌پاشند
شروعیک تی‌پاشم تی‌پاشی تی‌پاشد تی‌پاشیم تی‌پاشید تی‌پاشند
جاریک فی‌پاشم فی‌پاشی فی‌پاشد فی‌پاشیم فی‌پاشید فی‌پاشند
فرجامیک وی‌پاشم وی‌پاشی وی‌پاشد وی‌پاشیم وی‌پاشید وی‌پاشند
پایانیک دی‌پاشم دی‌پاشی دی‌پاش دی‌پاشیم دی‌پاشید دی‌پاشند
پیوستیک پی‌پاشم پی‌پاشی پی‌پاشد پی‌پاشیم پی‌پاشید پی‌پاشند
روالیک می‌پاشم می‌پاشی می‌پاشد می‌پاشیم می‌پاشید می‌پاشند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پاشینم 📤 ️پاشینی 📤 ️پاشیند 📤 ️پاشینیم 📤 ️پاشینید 📤 ️پاشینند 📤
آستانیک هی‌پاشینم هی‌پاشینی هی‌پاشیند هی‌پاشینیم هی‌پاشینید هی‌پاشینند
شروعیک تی‌پاشینم تی‌پاشینی تی‌پاشیند تی‌پاشینیم تی‌پاشینید تی‌پاشینند
جاریک فی‌پاشینم فی‌پاشینی فی‌پاشیند فی‌پاشینیم فی‌پاشینید فی‌پاشینند
فرجامیک وی‌پاشینم وی‌پاشینی وی‌پاشیند وی‌پاشینیم وی‌پاشینید وی‌پاشینند
پایانیک دی‌پاشینم دی‌پاشینی دی‌پاشیند دی‌پاشینیم دی‌پاشینید دی‌پاشینند
پیوستیک پی‌پاشینم پی‌پاشینی پی‌پاشیند پی‌پاشینیم پی‌پاشینید پی‌پاشینند
روالیک می‌پاشینم می‌پاشینی می‌پاشیند می‌پاشینیم می‌پاشینید می‌پاشینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بپاشیدم 📤 ️بپاشیدی 📤 ️بپاشید 📤 ️بپاشیدیم 📤 ️بپاشیدید 📤 ️بپاشیدند 📤
شروعیک بتی‌پاشیدم بتی‌پاشیدی بتی‌پاشید بتی‌پاشیدیم بتی‌پاشیدید بتی‌پاشیدند
پایانیک بدی‌پاشیدم بدی‌پاشیدی بدی‌پاشید بدی‌پاشیدیم بدی‌پاشیدید بدی‌پاشیدند
پیوستیک بپی‌پاشیدم بپی‌پاشیدی بپی‌پاشید بپی‌پاشیدیم بپی‌پاشیدید بپی‌پاشیدند
روالیک بمی‌پاشیدم بمی‌پاشیدی بمی‌پاشید بمی‌پاشیدیم بمی‌پاشیدید بمی‌پاشیدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بپاشم 📤 ️بپاشی 📤 ️بپاشد 📤 ️بپاشیم 📤 ️بپاشید 📤 ️بپاشند 📤
شروعیک بتی‌پاشم بتی‌پاشی بتی‌پاشد بتی‌پاشیم بتی‌پاشید بتی‌پاشند
پایانیک بدی‌پاشم بدی‌پاشی بدی‌پاشد بدی‌پاشیم بدی‌پاشید بدی‌پاشند
پیوستیک بپی‌پاشم بپی‌پاشی بپی‌پاشد بپی‌پاشیم بپی‌پاشید بپی‌پاشند
روالیک بمی‌پاشم بمی‌پاشی بمی‌پاشد بمی‌پاشیم بمی‌پاشید بمی‌پاشند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بپاشینم 📤 ️بپاشینی 📤 ️بپاشیند 📤 ️بپاشینیم 📤 ️بپاشینید 📤 ️بپاشینند 📤
شروعیک بتی‌پاشینم بتی‌پاشینی بتی‌پاشیند بتی‌پاشینیم بتی‌پاشینید بتی‌پاشینند
پایانیک بدی‌پاشینم بدی‌پاشینی بدی‌پاشیند بدی‌پاشینیم بدی‌پاشینید بدی‌پاشینند
پیوستیک بپی‌پاشینم بپی‌پاشینی بپی‌پاشیند بپی‌پاشینیم بپی‌پاشینید بپی‌پاشینند
روالیک بمی‌پاشینم بمی‌پاشینی بمی‌پاشیند بمی‌پاشینیم بمی‌پاشینید بمی‌پاشینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بپاش 📤 ️بپاشید 📤
نهی ️نپاش 📤 ️نپاشید 📤
هم‌مصدرهای «پاشیدن»

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

فعل

[ویرایش]

spruzzare

sparpagliare

فعل

[ویرایش]

schizzare

انگلیسی
strew