پرش به محتوا

پذیرفتن

از ویکی‌واژه

(پَ رُ تَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. برداشتن، قبول کردن.
  2. به عهده گرفتن.
  3. استجابت.
  4. اقرار کردن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

فعل

[ویرایش]
  1. پذیرفتن


هَمْصَدْرْهای «پذیرفتن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
پذیرفت پذیر پذیرین[📍]
فعل‌های «پذیرفتن»
عملواژه‌های «پذیرفتن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پذیرفتم 📤 ️پذیرفتی 📤 ️پذیرفت 📤 ️پذیرفتیم 📤 ️پذیرفتید 📤 ️پذیرفتند 📤
آستانیک هی‌پذیرفتم هی‌پذیرفتی هی‌پذیرفت هی‌پذیرفتیم هی‌پذیرفتید هی‌پذیرفتند
شروعیک تی‌پذیرفتم تی‌پذیرفتی تی‌پذیرفت تی‌پذیرفتیم تی‌پذیرفتید تی‌پذیرفتند
جاریک فی‌پذیرفتم فی‌پذیرفتی فی‌پذیرفت فی‌پذیرفتیم فی‌پذیرفتید فی‌پذیرفتند
فرجامیک وی‌پذیرفتم وی‌پذیرفتی وی‌پذیرفت وی‌پذیرفتیم وی‌پذیرفتید وی‌پذیرفتند
پایانیک دی‌پذیرفتم دی‌پذیرفتی دی‌پذیرفت دی‌پذیرفتیم دی‌پذیرفتید دی‌پذیرفتند
پیوستیک پی‌پذیرفتم پی‌پذیرفتی پی‌پذیرفت پی‌پذیرفتیم پی‌پذیرفتید پی‌پذیرفتند
روالیک می‌پذیرفتم می‌پذیرفتی می‌پذیرفت می‌پذیرفتیم می‌پذیرفتید می‌پذیرفتند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پذیرم 📤 ️پذیری 📤 ️پذیرد 📤 ️پذیریم 📤 ️پذیرید 📤 ️پذیرند 📤
آستانیک هی‌پذیرم هی‌پذیری هی‌پذیرد هی‌پذیریم هی‌پذیرید هی‌پذیرند
شروعیک تی‌پذیرم تی‌پذیری تی‌پذیرد تی‌پذیریم تی‌پذیرید تی‌پذیرند
جاریک فی‌پذیرم فی‌پذیری فی‌پذیرد فی‌پذیریم فی‌پذیرید فی‌پذیرند
فرجامیک وی‌پذیرم وی‌پذیری وی‌پذیرد وی‌پذیریم وی‌پذیرید وی‌پذیرند
پایانیک دی‌پذیرم دی‌پذیری دی‌پذیر دی‌پذیریم دی‌پذیرید دی‌پذیرند
پیوستیک پی‌پذیرم پی‌پذیری پی‌پذیرد پی‌پذیریم پی‌پذیرید پی‌پذیرند
روالیک می‌پذیرم می‌پذیری می‌پذیرد می‌پذیریم می‌پذیرید می‌پذیرند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پذیرینم 📤 ️پذیرینی 📤 ️پذیریند 📤 ️پذیرینیم 📤 ️پذیرینید 📤 ️پذیرینند 📤
آستانیک هی‌پذیرینم هی‌پذیرینی هی‌پذیریند هی‌پذیرینیم هی‌پذیرینید هی‌پذیرینند
شروعیک تی‌پذیرینم تی‌پذیرینی تی‌پذیریند تی‌پذیرینیم تی‌پذیرینید تی‌پذیرینند
جاریک فی‌پذیرینم فی‌پذیرینی فی‌پذیریند فی‌پذیرینیم فی‌پذیرینید فی‌پذیرینند
فرجامیک وی‌پذیرینم وی‌پذیرینی وی‌پذیریند وی‌پذیرینیم وی‌پذیرینید وی‌پذیرینند
پایانیک دی‌پذیرینم دی‌پذیرینی دی‌پذیریند دی‌پذیرینیم دی‌پذیرینید دی‌پذیرینند
پیوستیک پی‌پذیرینم پی‌پذیرینی پی‌پذیریند پی‌پذیرینیم پی‌پذیرینید پی‌پذیرینند
روالیک می‌پذیرینم می‌پذیرینی می‌پذیریند می‌پذیرینیم می‌پذیرینید می‌پذیرینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بپذیرفتم 📤 ️بپذیرفتی 📤 ️بپذیرفت 📤 ️بپذیرفتیم 📤 ️بپذیرفتید 📤 ️بپذیرفتند 📤
شروعیک بتی‌پذیرفتم بتی‌پذیرفتی بتی‌پذیرفت بتی‌پذیرفتیم بتی‌پذیرفتید بتی‌پذیرفتند
پایانیک بدی‌پذیرفتم بدی‌پذیرفتی بدی‌پذیرفت بدی‌پذیرفتیم بدی‌پذیرفتید بدی‌پذیرفتند
پیوستیک بپی‌پذیرفتم بپی‌پذیرفتی بپی‌پذیرفت بپی‌پذیرفتیم بپی‌پذیرفتید بپی‌پذیرفتند
روالیک بمی‌پذیرفتم بمی‌پذیرفتی بمی‌پذیرفت بمی‌پذیرفتیم بمی‌پذیرفتید بمی‌پذیرفتند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بپذیرم 📤 ️بپذیری 📤 ️بپذیرد 📤 ️بپذیریم 📤 ️بپذیرید 📤 ️بپذیرند 📤
شروعیک بتی‌پذیرم بتی‌پذیری بتی‌پذیرد بتی‌پذیریم بتی‌پذیرید بتی‌پذیرند
پایانیک بدی‌پذیرم بدی‌پذیری بدی‌پذیرد بدی‌پذیریم بدی‌پذیرید بدی‌پذیرند
پیوستیک بپی‌پذیرم بپی‌پذیری بپی‌پذیرد بپی‌پذیریم بپی‌پذیرید بپی‌پذیرند
روالیک بمی‌پذیرم بمی‌پذیری بمی‌پذیرد بمی‌پذیریم بمی‌پذیرید بمی‌پذیرند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بپذیرینم 📤 ️بپذیرینی 📤 ️بپذیریند 📤 ️بپذیرینیم 📤 ️بپذیرینید 📤 ️بپذیرینند 📤
شروعیک بتی‌پذیرینم بتی‌پذیرینی بتی‌پذیریند بتی‌پذیرینیم بتی‌پذیرینید بتی‌پذیرینند
پایانیک بدی‌پذیرینم بدی‌پذیرینی بدی‌پذیریند بدی‌پذیرینیم بدی‌پذیرینید بدی‌پذیرینند
پیوستیک بپی‌پذیرینم بپی‌پذیرینی بپی‌پذیریند بپی‌پذیرینیم بپی‌پذیرینید بپی‌پذیرینند
روالیک بمی‌پذیرینم بمی‌پذیرینی بمی‌پذیریند بمی‌پذیرینیم بمی‌پذیرینید بمی‌پذیرینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بپذیر 📤 ️بپذیرید 📤
نهی ️نپذیر 📤 ️نپذیرید 📤
هم‌مصدرهای «پذیرفتن»

آوایش

[ویرایش]

[paziroftan]

برگردان‌ها

[ویرایش]

انگلیسی: accept ایتالیایی: accetare

ایتالیایی

فعل

[ویرایش]

accettare

cedere

فعل

[ویرایش]

ammettere

انگلیسی
vouchsafe