پرش به محتوا

کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]

میکند

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

کردن

  1. انجام دادن، عمل کردن، به جا آوردن.
  2. ریختن، داخل کردن، ساختن، بنا کردن.

زبان دیگر

[ویرایش]

کُردی سورانی کردن

  1. باز کردن.


هَمْصَدْرْهای «کردن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
کرد کن کنین[📍]
فعل‌های «کردن»
عملواژه‌های «کردن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️کردم 📤 ️کردی 📤 ️کرد 📤 ️کردیم 📤 ️کردید 📤 ️کردند 📤
آستانیک هی‌کردم هی‌کردی هی‌کرد هی‌کردیم هی‌کردید هی‌کردند
شروعیک تی‌کردم تی‌کردی تی‌کرد تی‌کردیم تی‌کردید تی‌کردند
جاریک فی‌کردم فی‌کردی فی‌کرد فی‌کردیم فی‌کردید فی‌کردند
فرجامیک وی‌کردم وی‌کردی وی‌کرد وی‌کردیم وی‌کردید وی‌کردند
پایانیک دی‌کردم دی‌کردی دی‌کرد دی‌کردیم دی‌کردید دی‌کردند
پیوستیک پی‌کردم پی‌کردی پی‌کرد پی‌کردیم پی‌کردید پی‌کردند
روالیک می‌کردم می‌کردی می‌کرد می‌کردیم می‌کردید می‌کردند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️کنم 📤 ️کنی 📤 ️کند 📤 ️کنیم 📤 ️کنید 📤 ️کنند 📤
آستانیک هی‌کنم هی‌کنی هی‌کند هی‌کنیم هی‌کنید هی‌کنند
شروعیک تی‌کنم تی‌کنی تی‌کند تی‌کنیم تی‌کنید تی‌کنند
جاریک فی‌کنم فی‌کنی فی‌کند فی‌کنیم فی‌کنید فی‌کنند
فرجامیک وی‌کنم وی‌کنی وی‌کند وی‌کنیم وی‌کنید وی‌کنند
پایانیک دی‌کنم دی‌کنی دی‌کن دی‌کنیم دی‌کنید دی‌کنند
پیوستیک پی‌کنم پی‌کنی پی‌کند پی‌کنیم پی‌کنید پی‌کنند
روالیک می‌کنم می‌کنی می‌کند می‌کنیم می‌کنید می‌کنند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️کنینم 📤 ️کنینی 📤 ️کنیند 📤 ️کنینیم 📤 ️کنینید 📤 ️کنینند 📤
آستانیک هی‌کنینم هی‌کنینی هی‌کنیند هی‌کنینیم هی‌کنینید هی‌کنینند
شروعیک تی‌کنینم تی‌کنینی تی‌کنیند تی‌کنینیم تی‌کنینید تی‌کنینند
جاریک فی‌کنینم فی‌کنینی فی‌کنیند فی‌کنینیم فی‌کنینید فی‌کنینند
فرجامیک وی‌کنینم وی‌کنینی وی‌کنیند وی‌کنینیم وی‌کنینید وی‌کنینند
پایانیک دی‌کنینم دی‌کنینی دی‌کنیند دی‌کنینیم دی‌کنینید دی‌کنینند
پیوستیک پی‌کنینم پی‌کنینی پی‌کنیند پی‌کنینیم پی‌کنینید پی‌کنینند
روالیک می‌کنینم می‌کنینی می‌کنیند می‌کنینیم می‌کنینید می‌کنینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بکردم 📤 ️بکردی 📤 ️بکرد 📤 ️بکردیم 📤 ️بکردید 📤 ️بکردند 📤
شروعیک بتی‌کردم بتی‌کردی بتی‌کرد بتی‌کردیم بتی‌کردید بتی‌کردند
پایانیک بدی‌کردم بدی‌کردی بدی‌کرد بدی‌کردیم بدی‌کردید بدی‌کردند
پیوستیک بپی‌کردم بپی‌کردی بپی‌کرد بپی‌کردیم بپی‌کردید بپی‌کردند
روالیک بمی‌کردم بمی‌کردی بمی‌کرد بمی‌کردیم بمی‌کردید بمی‌کردند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بکنم 📤 ️بکنی 📤 ️بکند 📤 ️بکنیم 📤 ️بکنید 📤 ️بکنند 📤
شروعیک بتی‌کنم بتی‌کنی بتی‌کند بتی‌کنیم بتی‌کنید بتی‌کنند
پایانیک بدی‌کنم بدی‌کنی بدی‌کند بدی‌کنیم بدی‌کنید بدی‌کنند
پیوستیک بپی‌کنم بپی‌کنی بپی‌کند بپی‌کنیم بپی‌کنید بپی‌کنند
روالیک بمی‌کنم بمی‌کنی بمی‌کند بمی‌کنیم بمی‌کنید بمی‌کنند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بکنینم 📤 ️بکنینی 📤 ️بکنیند 📤 ️بکنینیم 📤 ️بکنینید 📤 ️بکنینند 📤
شروعیک بتی‌کنینم بتی‌کنینی بتی‌کنیند بتی‌کنینیم بتی‌کنینید بتی‌کنینند
پایانیک بدی‌کنینم بدی‌کنینی بدی‌کنیند بدی‌کنینیم بدی‌کنینید بدی‌کنینند
پیوستیک بپی‌کنینم بپی‌کنینی بپی‌کنیند بپی‌کنینیم بپی‌کنینید بپی‌کنینند
روالیک بمی‌کنینم بمی‌کنینی بمی‌کنیند بمی‌کنینیم بمی‌کنینید بمی‌کنینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بکن 📤 ️بکنید 📤
نهی ️نکن 📤 ️نکنید 📤
هم‌مصدرهای «کردن»

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن