آذم
فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتار
ریشه لغت[ویرایش]
- ( = بشر، انسان ) این واژه در پارسی باستان adam ( =منم ) در سنسکریت: اَهَم aham و در سغدی آذم ãżam بوده و عبری یا عربی نیست و مترادف های پارسی آن اینهاست: پومان، جانتو jãntu ( سنسکریت ) مانوشیا ( سنسکریت )
فعل[ویرایش]
آذم
- این واژه اوستایی است که وارد عربی و دیگر زبان ها شده، اصل آن اَیودامَن است به معنای نخستین آفریده
- منابع.فرهنگ کوچک زبان پهلوی
- فرهنگ واژ های اوستا
- لغت نامه دهخدا
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | مصدر | ||||||
بن ماضی | بنگذشته | ||||||
بن مضارع | بنکنون | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | بنگذشتهم | بنگذشتهی | بنگذشته | بنگذشتهیم | بنگذشتهید | بنگذشتهند | |
استمراری | میبنگذشتهم | میبنگذشتهی | میبنگذشته | میبنگذشتهیم | میبنگذشتهید | میبنگذشتهند | |
کامل | بنگذشتهه بودم | بنگذشتهه بودی | بنگذشتهه بود | بنگذشتهه بودیم | بنگذشتهه بودید | بنگذشتهه بودند | |
التزامی | بنگذشتهه باشم | بنگذشتهه باشی | بنگذشتهه باشد | بنگذشتهه باشیم | بنگذشتهه باشید | بنگذشتهه باشند | |
مستمر | داشتم میبنگذشتهم | داشتی میبنگذشتهی | داشت میبنگذشته | داشتیم میبنگذشتهیم | داشتید میبنگذشتهید | داشتند میبنگذشتهند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | بنکنونم | بنکنونی | بنکنوند | بنکنونیم | بنکنونید | بنکنونند | |
استمراری | میبنکنونم | میبنکنونی | میبنکنوند | میبنکنونیم | میبنکنونید | میبنکنونند | |
کامل | بنگذشتههام | بنگذشتههای | بنگذشتهه/بنگذشتههاست | بنگذشتههایم | بنگذشتههاید | بنگذشتههاند | |
ملموس | دارم میبنکنونم | داری میبنکنونی | دارد میبنکنوند | داریم میبنکنونیم | دارید میبنکنونید | دارند میبنکنونند | |
التزامی | ببنکنونم | ببنکنونی | ببنکنوند | ببنکنونیم | ببنکنونید | ببنکنونند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم بنگذشته | خواهی بنگذشته | خواهد بنگذشته | خواهیم بنگذشته | خواهید بنگذشته | خواهند بنگذشته | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | ببنکنون | ببنکنونید | |||||
نهی | نبنکنون | نبنکنونید |
برگردان[ویرایش]
- mašya, mašā, mahrē, malhā, mihrē, mitrē واژه هایی که برای آدم اومده تو کتاب پارسی به پهلوی |