آزمودن
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- [آزمودِن]
فعل[ویرایش]
آزمودن
- آزمایش کردن، امتحان کردن، تست گرفتن.
مصدر متعدی[ویرایش]
- امتحان کردن، آزمایش کردن.
- تجربه کردن.
- سنجیدن.
- به کار بردن.
- ریاضت دادن.
واژههای وابسته[ویرایش]
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | آزمودن | ||||||
بن ماضی | آزمود | ||||||
بن مضارع | آزمای | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | آزمودم | آزمودی | آزمود | آزمودیم | آزمودید | آزمودند | |
استمراری | می آزمودم | می آزمودی | می آزمود | می آزمودیم | می آزمودید | می آزمودند | |
کامل | آزمودهبودم | آزمودهبودی | آزمودهبود | آزمودهبودیم | آزمودهبودید | آزمودهبودند | |
التزامی | آزمودهباشم | آزمودهباشی | آزمودهباشد | آزمودهباشیم | آزمودهباشید | آزمودهباشند | |
مستمر | داشتم می آزمودم | داشتی می آزمودی | داشت می آزمود | داشتیم می آزمودیم | داشتید می آزمودید | داشتند می آزمودند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | آزمایم | آزمایی | آزماید | آزماییم | آزمایید | آزمایند | |
استمراری | میآزمایم | میآزمایی | میآزماید | میآزماییم | میآزمایید | میآزمایند | |
کامل | آزمودهام | آزمودهای | آزمودهاست/ آزموده | آزمودهایم | آزمودهاید | آزمودهاند | |
ملموس | دارم میآزمایم | داری میآزمایی | دارد میآزماید | داریم میآزماییم | دارید میآزمایید | دارند میآزمایند | |
التزامی | بآزمایم | بآزمایی | بآزماید | بآزماییم | بآزمایید | بآزمایند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم آزمود | خواهی آزمود | خواهد آزمود | خواهیم آزمود | خواهید آزمود | خواهند آزمود | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بآزمای | بآزمایید | |||||
نهی | نآزمای | نآزمایید |
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین