پرش به محتوا

بستن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]

بستن

  1. گذرگاه یا مدخل جایی یا چیزی را مسدود کردن؛ روی هم گذاشتن صفحه‌های چیزی مانند کتاب، چیزی را با گره، گیره، بند، و مانند آنها به چیز یا جایی متصل کردن.
  2. به بند کشیدن، منجمد کردن، نقاشی کردن، منجمد شدن، مغلوب کردن، نسبت دادن.


هَمْصَدْرْهای «بستن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
بست بند بندین[📍]
فعل‌های «بستن»
عملواژه‌های «بستن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️بستم 📤 ️بستی 📤 ️بست 📤 ️بستیم 📤 ️بستید 📤 ️بستند 📤
آستانیک هی‌بستم هی‌بستی هی‌بست هی‌بستیم هی‌بستید هی‌بستند
شروعیک تی‌بستم تی‌بستی تی‌بست تی‌بستیم تی‌بستید تی‌بستند
جاریک فی‌بستم فی‌بستی فی‌بست فی‌بستیم فی‌بستید فی‌بستند
فرجامیک وی‌بستم وی‌بستی وی‌بست وی‌بستیم وی‌بستید وی‌بستند
پایانیک دی‌بستم دی‌بستی دی‌بست دی‌بستیم دی‌بستید دی‌بستند
پیوستیک پی‌بستم پی‌بستی پی‌بست پی‌بستیم پی‌بستید پی‌بستند
روالیک می‌بستم می‌بستی می‌بست می‌بستیم می‌بستید می‌بستند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️بندم 📤 ️بندی 📤 ️بندد 📤 ️بندیم 📤 ️بندید 📤 ️بندند 📤
آستانیک هی‌بندم هی‌بندی هی‌بندد هی‌بندیم هی‌بندید هی‌بندند
شروعیک تی‌بندم تی‌بندی تی‌بندد تی‌بندیم تی‌بندید تی‌بندند
جاریک فی‌بندم فی‌بندی فی‌بندد فی‌بندیم فی‌بندید فی‌بندند
فرجامیک وی‌بندم وی‌بندی وی‌بندد وی‌بندیم وی‌بندید وی‌بندند
پایانیک دی‌بندم دی‌بندی دی‌بند دی‌بندیم دی‌بندید دی‌بندند
پیوستیک پی‌بندم پی‌بندی پی‌بندد پی‌بندیم پی‌بندید پی‌بندند
روالیک می‌بندم می‌بندی می‌بندد می‌بندیم می‌بندید می‌بندند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️بندینم 📤 ️بندینی 📤 ️بندیند 📤 ️بندینیم 📤 ️بندینید 📤 ️بندینند 📤
آستانیک هی‌بندینم هی‌بندینی هی‌بندیند هی‌بندینیم هی‌بندینید هی‌بندینند
شروعیک تی‌بندینم تی‌بندینی تی‌بندیند تی‌بندینیم تی‌بندینید تی‌بندینند
جاریک فی‌بندینم فی‌بندینی فی‌بندیند فی‌بندینیم فی‌بندینید فی‌بندینند
فرجامیک وی‌بندینم وی‌بندینی وی‌بندیند وی‌بندینیم وی‌بندینید وی‌بندینند
پایانیک دی‌بندینم دی‌بندینی دی‌بندیند دی‌بندینیم دی‌بندینید دی‌بندینند
پیوستیک پی‌بندینم پی‌بندینی پی‌بندیند پی‌بندینیم پی‌بندینید پی‌بندینند
روالیک می‌بندینم می‌بندینی می‌بندیند می‌بندینیم می‌بندینید می‌بندینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️ببستم 📤 ️ببستی 📤 ️ببست 📤 ️ببستیم 📤 ️ببستید 📤 ️ببستند 📤
شروعیک بتی‌بستم بتی‌بستی بتی‌بست بتی‌بستیم بتی‌بستید بتی‌بستند
پایانیک بدی‌بستم بدی‌بستی بدی‌بست بدی‌بستیم بدی‌بستید بدی‌بستند
پیوستیک بپی‌بستم بپی‌بستی بپی‌بست بپی‌بستیم بپی‌بستید بپی‌بستند
روالیک بمی‌بستم بمی‌بستی بمی‌بست بمی‌بستیم بمی‌بستید بمی‌بستند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️ببندم 📤 ️ببندی 📤 ️ببندد 📤 ️ببندیم 📤 ️ببندید 📤 ️ببندند 📤
شروعیک بتی‌بندم بتی‌بندی بتی‌بندد بتی‌بندیم بتی‌بندید بتی‌بندند
پایانیک بدی‌بندم بدی‌بندی بدی‌بندد بدی‌بندیم بدی‌بندید بدی‌بندند
پیوستیک بپی‌بندم بپی‌بندی بپی‌بندد بپی‌بندیم بپی‌بندید بپی‌بندند
روالیک بمی‌بندم بمی‌بندی بمی‌بندد بمی‌بندیم بمی‌بندید بمی‌بندند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️ببندینم 📤 ️ببندینی 📤 ️ببندیند 📤 ️ببندینیم 📤 ️ببندینید 📤 ️ببندینند 📤
شروعیک بتی‌بندینم بتی‌بندینی بتی‌بندیند بتی‌بندینیم بتی‌بندینید بتی‌بندینند
پایانیک بدی‌بندینم بدی‌بندینی بدی‌بندیند بدی‌بندینیم بدی‌بندینید بدی‌بندینند
پیوستیک بپی‌بندینم بپی‌بندینی بپی‌بندیند بپی‌بندینیم بپی‌بندینید بپی‌بندینند
روالیک بمی‌بندینم بمی‌بندینی بمی‌بندیند بمی‌بندینیم بمی‌بندینید بمی‌بندینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️ببند 📤 ️ببندید 📤
نهی ️نبند 📤 ️نبندید 📤
هم‌مصدرهای «بستن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین